چه بسیارند انسانهایی که به علت کمبود آگاهی در بحث حلال و حرام روابط جنسی رنج میکشند و در بندهای اسارت هستند. و چه بسیارند افرادی که از این ناآگاهی در جامعه سود میبرند و سواری میگیرند. در این بخش قصد داریم این مبحث مهم را بصورت ریشهای و مفهمومی بررسی کنیم تا مشخص شود که آیا واقعا انسان میبایست در مسئله سکس تا این حد دچار مشکل باشد و آسیب ببیند یا اینکه طراحی زیبای خالق مثل همیشه در این مورد هم کاملا بینقص است و ما از ریل اصلی خارج شدهایم که تا این اندازه در این مسائل مشکل داریم و رنج میبریم؟
چرا انسان تا این اندازه به سکس جذب میشود؟
برای درک بهتر مسئله حلال و حرام روابط جنسی بهتر است ابتدا روشن کنیم که چرا سکس تا این اندازه برای ما مهم است به گونهای که نمیتوانیم توجه خود را از آن برداریم و البته در بیشتر اوقات هم تشنه و در فقر آن هستیم؟ پاسخ در نقش اساسی سکس در به وجود آمدن بدن فیزیکی خودمان است. همه ما بدن فیزیکی خود را از توافق جنسی پدر و مادرمان داریم و این یعنی جرقه سکس پدر و مادر در ما شعلهور شده تا ما در حال حاضر با این بدن فیزیکی در حال زندگی هستیم. طبق قانون جذب مشابه مشابه را جذب میکند و این یعنی ما همواره چیزی را که خود از آن پر هستیم را در اطراف خود با شدت جذب میکنیم و آنچه از آن تهی هستیم را اصلا جذب نمیکنیم. بنابراین طبیعی است که همه ما به سمت سکس کشش داشته باشیم و آن را بخواهیم زیرا بدن فیزیکی ما از همان به وجود آمده است و همچنین یکی از دلایل مهم آمدن روح ما به این کالبد فیزیکی.
از سویی دیگر چون هدف اصلی ضمیرناخودآگاه یا همان ذهن ما حفظ بقا است و به دلیل فرگشتی ما سکس را با تولید مثل یکی میدانیم بنابراین دلیل خوب دیگری هم در خود داریم که خواهان رابطه جنسی و سکس باشیم زیرا با این کار به بقای خود کمک کردهایم (با ادامهدار کردن نسل) و همچنین این دلیل که ذهن ما همواره به دنبال کسب لذت و دوری کردن از درد و رنج است و از آنجاییکه رابطه جنسی لذتی بسیار بالا در خود دارد ما هرگز نمیتوانیم در مقابل آن به راحتی بیتفاوت باشیم. پس میبینیم که طبیعت و خلقت ما به گونهای هست که هرگز نمیتوان روابط جنسی را در آن سرکوب یا کمرنگ کرد و هر تلاشی در این مسیر با ایجاد ضررهای جدی مواجه خواهد شد. اما آیا اگر نمیتوان سکس را حذف یا محدود کرد یعنی میبایست آن را کاملا راحت و رها با هرکسی تجربه کرد؟ که در پاسخ به این سوال ادامه مباحث را مورد بررسی قرار میدهیم.
کشف حقیقت در حلال و حرام روابط جنسی
در مبحث زیبای آخرالزمان و کشف حقیقت توضیح دادیم که چگونه حقیقت خود را در انتها روشن خواهد کرد آنجاییکه هیچ ترسی دیگر امکان وجود داشتن ندارد و هرآنچه هست روشنی حق و حقیقت است که این یعنی در حال حاضر ترس مثل سایهای حقیقت (روابط جنسی) را برای ما پوشانده است که با کنار زدن ترس میتوانیم ببینیم دقیقا حقیقت این روابط لذتبخش و مهم چگونه است. فرض بگیرید هیچ ترسی بر هیچکس حاکم نیست و همه آزاد و رها بدون هیچ قید و بندی هستند. در آن زمان روابط جنسی به چه صورت خواهند بود؟ آیا اگر کسی بدون اینکه شما خواهانش باشید به سمت شما برای برقراری رابطه بیاید کار درست و زیبایی کرده است؟ مسلما نه و آن نوع رابطه هیچ هماهنگی با حقیقت ندارد. اگر شما به سمت کسی که به او کشش دارید بروید و او به شما پاسخ مثبت دهد چطور؟ مسلما اینجا رابطه زیباست و همسو با حقیقت است. زیرا حقیقت زیباست و این یعنی رابطه برقرار کردن در این حالت کاملا درست و صحیح است.
آیا اگر افراد زیادی خواهان شما باشند که شما هم به سمت آنان کشش دارید رابطه برقرار کردن با همه آنها برایتان زیباست؟ فراموش نکنید که تمامی ترسها و محدودیتها از روی دوش شما برداشته شدهاند…. باز هم مسلما این روابط برای شما زیبا هستند و این یعنی این روابط هم در راستای حقیقت هستند. بنابراین در زمانی که قرار است دنیا و همه چیز به پایان برسد (اخرالزمان همانطور که در بخش مربوطه توضیح دادهایم) و همه ترسها و محدودیتها از ما جدا شدهاند آنچه از روابط جنسی مشاهده میکنیم این است که رابطه داشتن با هر تعداد انسان به شرطی که توافق و کشش درونی بین آنها باشد(البته با این ملاحضه که هیچ کس به دنبال آسیب زدن به دیگری نیست زیرا در آن زمان اصلا فضایی برای این کار وجود نخواهد داشت-توضیحات بیشتر در بخش مربوطه داده شده است) هیچگونه مشکلی ندارد بلکه کاملا هم زیباست. اما سوال اینجاست که آیا ما در حال حاضر در دنیای خود امکان چنین روابط آزادی را داریم؟ چرا بسیاری از این روابط حرام و اشتباه نامیده شدهاند؟ چرا انسانها میبایست همواره در فقر روابط جنسی دلخواهشان باشند و…؟
شناخت گناه در بحث روابط جنسی
اشکال و مسئله بزرگ بسیاری از ما نشناختن مفهومی گناه و به دنبال آن حلال و حرام است. اینگونه که با تقلید از دیگران و بدون فهمیدن دلایل، عملی را حلال و حرام میپنداریم که همین امر باعث اشتباه کردن ما و نتایج بد گرفتنمان میشود. مثلا در کشور خودمان ایران و یا جوامع مذهبی مشابه رابطه جنسی داشتن زن و مرد خارج از ازدواج را همواره گناه و حرام میدانند و برهمه ما روشن است که گناه عاقبت دردناکی را به دنبال خواهد داشت. حال انسان هوشیار سوال میپرسد که مگر نه اینکه خداوند حکیم و مهربان است؟ جواب به این سوال بله است و بعد او میپرسد مگر نه اینکه هستند بسیار بسیار انسانهایی که روابطی خارج از ازدواج با یکدیگر داشته و دارند؟ که باز هم پاسخ مثبت است، پس یعنی همه آنها سرانجامشان عذاب است؟ این چگونه خدایی بوده که اینچنین خلقت و یا قواننیی داشته است که این تعداد میبایست به عذاب دچار شوند؟ توجه دارید که چه تناقض بزرگی ایجاد شد؟ حال آیا خداوند مهربان و حکیم نیست یا اینکه ما حلال و حرام را درست نشناختهایم؟
پر واضح است که ما گناه و حرام را به خوبی درک نکردهایم … حال سوال این است که واقعا چه عملی گناه تلقی میشود؟ پاسخ این است که هر عملی که به “خـــود” لطمه وارد کند گناه است. البته لازم است توجه داشته باشیم که منظور خود کوچک و سطحی نیست بلکه خود بزرگ که ریشه همه ما هست مد نظر است که در مبحث خدای پنهان درون به آن پرداختیم. به زبان سادهتر عملی که به خود یا دیگران آسیبی میزند گناه است که حرام و حلال هم از همین مفهوم مشترک مشتق میشوند. حال با این تعریف به جزئیات مسئله حلال و حرام روابط جنسی میپردازیم:
چون موارد متعددی را باید با هم در نظر گرفت تا بتوان تشخیص درستی در حلال و حرام روابط جنسی داد بنابراین میبایست به کلیات حالات زیر و به صورت جدا نشده از هم نگاه کرد و نه بصورت منفرد زیرا در صورت توجه به یک بخش احتمال زیادی وجود دارد که آن را رد کنید اما اگر بخشهای دیگر هم دیده شوند منطق زیبای آن خودنمایی خواهد کرد.
بررسی حالات مختلف در بحث حلال و حرام روابط جنسی
اگر فردی خود را از روابط جنسی منع کند درحالیکه لذتی بالاتر را نیافته که به آن دلیل از سکس دوری کند و دلیلش نگاه بد داشتن به این روابط باشد قطعا مرتکب گناه شده است زیرا به خود آسیب زده است و خود را از آنچه بدن فیزیکیاش را ساخته و به نوعی غذای آن است محروم کرده است دقیقا همانند گشنگی دادن بیدلیل طولانی و پیوسته به بدن که آن هم گناه است. از سویی دیگر او به دیگران هم آسیب زده است زیرا خداوند همه ما را کاملا دقیق و به اندازه خلق کرده است بصورتی که هر افراطی حتما در جایی تفریط را به دنبال خواهد داشت و این یعنی اگر فردی خود را از چرخه سالم روابط جنسی خارج کند در سمتی دیگر حداقل یک نفر خواهد بود که او هم در فقر رابطه جنسی قرار خواهد گرفت که البته براساس وجود قانون توافق این اتفاق کاملا عادلانه میافتد و اینطور نیست که بیدلیل و براساس شانس بخاطر اشتباه فردی دیگران در فقر قرار بگیرند.
اگر فردی بصورت افراطی (خارج از ظرفیت سالم خود) روابط جنسی برقرار کند باز هم مرتکب گناه شده است زیراکه اولا به سکس اعتیاد پیدا کرده است و این یعنی از جنبههای دیگر و لذتهای دیگری که برای او وجود دارد غافل شده است که در کل یعنی به خود آسیب زده است همانند فردی ورزشکار که فقط بازوهای خود را تقویت کرده است و هیچیک از دیگر عضلات بدن او تقویت نشدهاند و این یعنی او صاحب بدنی بیتناسب و زشت شده است. که مشابه همین هم در روابط جنسی افراطی برای فرد وجود دارد که در صورت رعایت نکردن تناسب و تقویت نکردن دیگر بخشهای مهم انسانی و لذت بردن از آنها ما در کل به یک شخصیت نامتوازن و نازیبا خواهیم رسید هرچند که روابط جنسی متعددی هم برقرار کرده باشیم. مجددا از سویی دیگر در چنین حالتی به دیگران هم آسیب رسیده است زیراکه برقراری رابطه بدون احساس صمیمیت و دوستی در واقع لطمه زدن به شخصیت دیگری است. زیرا نباید فراموش کرد که همه ما به دلیل وجود خود بزرگ در خودمان بصورت ذاتی ارزشمند هستیم و اگر باعث شویم در رابطه جنسی این ارزش صدمه ببیند در واقع گناه کردهایم و در صورت بازنگشتن و توبه نکردن از آن حتما مجازات خواهیم شد.
برقرار کردن رابطه جنسی بین زن و مردی که با هم ازدواج نکردهاند: اگر زن و مرد رابطهای از روی علاقه به یکدیگر داشته باشند به گونهای که به فکر سواستفاده از هم نباشند و رابطه آنها به شخص یا اشخاص سومی لطمهای وارد نکند به هیچعنوان رابطه آنها با یکدیگر مشکلی ندارد و گناه نیست. ضمنا همانطور که قبلتر اشاره کردیم اگر اینگونه نبود صفات حکیم و مهربان بودن خداوند قطعا زیر سوال میرفت چون بسیاری از اینگونه روابط داشته و دارند.
روابط جنسی درون و بیرون از ازدواج
برای درک بهتر موضوع حلال و حرام روابط جنسی باید موضوع ازدواج مورد بررسی قرار بگیرد. به نظر شما چرا مرد و زن قبل از ازدواج به یکدیگر حرام و بعد از آن به یکدیگر حلال میشوند؟ آیا اصلا چنین چیزی درست است؟ در زمان پیامبران انسانها در جهل بسیار بیشتری نسبت به زمان حاضر بودند و بدون در نظر گرفتن راه درست بصورت افراطی و حیوانوار رابطه جنسی برقرار میکردند و طبیعتا بخاطر لذتی کوچک و موقت آسیبهای بزرگی به یکدیگر وارد میکردند. از این رو رابطه جنسی در ازدواج حلال تعیین شد زیرا وقتی دو نفر برای زندگی مشترک تصمیم میگیرند احتمال کمی دارد که یکدیگر را فقط برای رابطه جنسی بخواهند بنابراین به ارزش یکدیگر احترام میگذارند و متعهد به هم باقی میمانند در صورتی که خارج از ازدواج آنها میتوانند به راحتی به هر سمتی که هوسشان رفت بروند و همان مسائلی در آسیب زدن پیش بیاید که قبلتر اشاره کردیم.
بنابراین تنها دلیل حلال بودن رابطه جنسی در ازدواج نیت پاک و دوست داشتن زن و مرد به یکدیگر است و نه هیچچیز دیگر و این کاملا کودکانه است که فکر کنیم خواندن یک آیه یا خطبه باعث حلال شدن رابطه میشود. در واقع اصل در حس خوب دو طرفه و نیتی پاک داشتن است که ازدواج واقعی را تشکیل میدهد به گونهای که هم خود را دوست داشته باشی و هم همسر را زیرا او هم بخشی از این خود بزرگ است (بنی آدم اعضای یکدیگرند …) که اگر این حالت بین هر دو نفری ایجاد شود(یا بهتر است بگوییم کشف شود) رابطه آنها کاملا سالم و حلال است.
حال اگر مرد یا زنی به دلیل هوس خود چشم به همسر دیگری داشته باشد و رابطهای از هر طریقی با او برقرار کند قطعا مرتکب گناه شده است زیرا به علت هوس زودگذر خود به آن زوج صدمه زده است مخصوصا همسر فردی که با او رابطه برقرار کرده است.
اگر مرد یا زن متاهل با ضایع کردن علاقه واقعی همسرش به خود به دنبال رابطهای با دیگری باشد باز هم مرتکب گناه شده است زیراکه هم زندگی خودش را نابود کرده و هم به دیگری (همسرش) آسیب رسانده است.
اگر در حالتی دیگر دو نفر از لحاظ قانونی زن و شوهر تلقی شوند اما لازمه اصلی حلال بودن رابطه که در بالا اشاره کردیم بین آنها برقرار نباشد آیا میتوان گفت برقرار کردن رابطی جنسی با غیرهمسر در این حالت حتما گناه و حرام است؟ پاسخ مسلما خیر است زیراکه اگر مثلا فردی مورد ظلم و یا بیتوجهی همسرش باشد دیگر نیت پاک و درستی بین آنها حاکم نیست که رابطه با دیگری را مساوی با خیانت کند. در این حالت اگر فرد به ظلم و بیتوجهی “به ظاهر همسرش” تن دهد در واقع به خودش ظلم کرده است و خودش گناهکار است.
اگر فردی فکر کند ازدواج کردن با فردی دیگر یعنی صاحب شدن آن فرد باز هم گناه مرتکب شده است زیرا به هیچ عنوان کسی مالک دیگری نیست و مالک هر فردی خود بزرگ او (خداوند) است بنابراین اگر بدانیم ما مالک همسر خود نیستیم انتظار نداریم او فرمانبردار ما باشد که همین نگاه باعث ظلم ما به او شود و در ادامه او رهایی خودش را در رابطه داشتن با دیگری ببیند. یک انسان آگاه نه خود را در تملک دیگری قرار میدهد و نه به دنبال تصاحب دیگری است. و اگر اینگونه باشد که همه آزادانه در روابط حاضر باشند آنگاه خواهیم دید که خداوند چه نعمت عظیمی را فقط در بحث روابط جنسی از قبل در دستان همه ما قرار داده است.
به نظرم نیاز جنسی اصلا نیاز نیست، یک ابزار وسیله برای تولید مثل کردن است که مثلا چرخه ماتریکس تمام نشه، اگر واقعا نیاز بود چرا حیوانات فقط در ماههای خاص و زمانهای خاص دست به جفتگیری میزنن؟؟ اگر نیاز بود حیوانات هم هفتهای دو بار آمیزش میکردن نخخخ خدای ماتریکس یا جهان مادی روحها رو از طریق آفرینش بدن مادی به زمین میاره … برای همین چیزی به اسم زن و مرد رو آفریده… دقت کردین بعد رابطه به شدت خسته میشین؟ چون انرژی حیاطی به شددت از چاکراه ریشه داره خارج میشه و دیمونها اهریمنها ازش استفاده میکنن مخصوصا در روابط خارج عرف
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان همراه
بابت این آگاهیهای با ارزش و زیبا از شما بینهایت ممنون و سپاسگذارم
سلام
مثل همیشه ممنونیم از لطف و توجه شما همراه عزیز