در باور تعداد قابل توجهی از افراد دلیل ناکامیها و اتفاقات منفی کارمای اجدادی است. طبق این باور اشتباه به علت اینکه در گذشته اجداد ما خطاهایی داشتهاند و هر عمل اشتباهی کارما دارد پس به دلیل اینکه ما هم از نسل اجدادمان هستیم و باید کارمای آن عمل محقق شود پس ما در زمان حال حاضر قربانی خواهیم شد. و حال عدهای ادعا میکنند با روشهایی میتوانند این کارمای تحمیل شده به ما را بسوزانند تا ما خلاص شویم و بتوانیم مسیر مثبت زندگی خود را در پیش بگیریم که در این بخش با هم بررسی خواهیم کرد که چرا این باور اشتباه است.
اگر کارمای اجدادی باشد پس عدالتی در کار نخواهد بود
اولین مورد در رد کردن کارمای اجدادی بحث عدالت است. همانطور که قبلتر اثبات کردهایم جهان ما سرتاسر براساس عدالت پیشرفته و همچنان هم میرود و این یعنی شرایط و اتفاقهای زندگی هرکس دقیقا معادل خود اوست و در کل هیچ عامل خارجی نه باعث پیشرفت ما میشود و نه باعث پسرفتمان. حال وجود جهان برپایه عدالت با کارمای اجدادی سازگاری ندارد زیرا طبق این باور اشتباه عامل شرایط بد ما در اعمالی است که اجداد ما داشتهاند و کارمای آنها گریبان ما را گرفته و این یعنی یک عامل خارجی در شرایط زندگی ما موثر بوده که کاملا خلاف عدالت است.
از سویی دیگر فهم مکانیزم افتادن اتفاقها و پیش آمدن شرایط نیز بسیار کمک میکند تا بفهمیم چرا این باوری غلط است اینگونه که پیش آمدن هر شرایطی به دلیل بودن خود ما در فرکانس آن است که قبلتر از همان شرایط در ما بوده است. به عنوان مثال اگر شما مدتی در غذا خوردن زیادهروی کنید یعنی بصورت پیوسته و تکراری غذا زیاد بخورید (که این معنای همان فرکانس است) در همان دوران چاق شدن خود را شاهد خواهید بود نه اینکه دو دهه بعد به یکباره چاق شوید و با خود بگویید که این نتیجه (کارمای) دوران قبل من است که زیاد غذا میخوردهام.
بنابراین نتیجه هر فرکانسی (آن عمل و احساسی که بصورت دورهای و پیوسته در خود داریم) در همان نزدیکی ایجاد خواهد شد و این یعنی اعمالی که در گذشته داشتهایم نتایجشان برایمان به پایان میرسند اگر از فرکانس آنها خود را خارج کرده باشیم و اصلا هم فرقی نمیکند آن نتایج مثبت بوده باشند یا منفی.
آیا از گذشتگانمان چیزی به ما نمیرسد؟
موضوع مهم بعدی در بحث کارمای اجدادی این است که از طریق ژنهایی که به ما رسیده رفتار و عاداتی را از گذشتگانمان به ارث بردهایم که ناخودآگاه ما همان کارهایی که آنها انجام میدادهاند را انجام میدهیم و طبق قانون جذب همان نتایجی را هم میگیریم که آنها گرفته بودند. اما این موضوع ربطی به کارمای اجدادمان ندارد زیرا اینجا این خود ما هستیم که در حال انجام آن کارها هستیم و چون از خود غافلیم و ناخودآگاه آنها را انجام میدهیم فکر میکنیم بیگناه هستیم و وقتی نتایجش برایمان ایجاد میشود آن را به کارمای اجدادی مرتبط میکنیم.
حقیقت این است که اگر به خود بیاییم و خود را خوب بررسی و مشاهده کنیم متوجه عادات و باورهای اشتباه خود خواهیم شد که در قدم بعدی میتوانیم آنها را اصلاح کنیم و در فرکانس دیگری قرار بگیریم و در نتیجه نتایجمان هم تغییر کند. در مجموع اگر ما نتایجی را مشابه با اجداد خود میگیریم یعنی ما در فرکانسی مشابه آنچه آنان داشتند حضور داریم و تا خودمان از این مدار فرکانسی (همان عادات و باورها) خارج نشویم هیچ شرایطی در بیرون تغییر نخواهد کرد.