فلسفه عید قربان بسیار بسیار مهمتر از آنچیزیست که ما در این عید بصورت یک سنّت (قربانیکردن) میبینیم. در حقیقت قربانی کردن در راه خدا دقیقا مساوی با رشد و رسیدن به نعمتهای بیشتر است درحالیکه در ذهن عموم عید قربان یک امتحان الهی بوده که حضرت ابراهیم به علت فرمانبرداری از خدای خویش توانسته در آن سربلند بیرون بیآید که البته این همه ماجرا نیست و در واقع این پیامبر بزرگ الهی توانسته به درستی حقایق هستی را بشناسد و خود را به بالاترین درجات برساند. در این بخش فلسفه عید قربان را با هم بررسی خواهیم کرد به گونهای که شما از زیبایی نظم هستی لذت خواهید برد.
قربانی کردن لازمه پیشرفت در هر مرحله از زندگی
مسیر زندگی به گونهای طراحی شده که لازم است مراحل و دورههای مختلفی در آن طی شود. ورود به هر دوره و مرحله جدید نیازمند قربانی کردن و یا گذشتن از دوره قبلیست و اینگونه است که جریان زندگی همیشه برقرار باقی میماند. به عنوان مثال نوزاد زمانی متولد میشود که دنیای شکم مادر تمام میشود (قربانی میشود) و بعد تولد در دنیایی بزرگتر اتفاق میافتد. یا مثلا پسر و دختری که ازدواج میکنند و از خانه والدین خود خارج شده و به خانه و زندگی جدید خود ورود میکنند و یا فردی که برای زندگی بهتر از جایی که در آن متولد شده مهاجرت میکند و در جایی دیگر زندگی دلخواه خود را میسازد.
همه این موارد نشان از یک اصل دارند و آن هم در حرکت و جریان بودن زندگیست. ما در یک بینهایت قرار داریم و هرجا به هرچیزی وابسته شویم دیگر قادر به ادامه دادن مسیر نیستیم و مرگ ما هم زمانیست که از حرکت بایستیم. حال مرحله عبور از دوره فعلی برای رسیدن تولدی مبارک در دوره جدید، مستلزم قربانیکردن است. قربانیکردن وابستگیها داشتهها و… اما آنکس که میداند در این جهان چیزی از بین نمیرود و بنای جهان به سازندگی و پیشرفت است هرگز نسبت به قربانی کردن و یا دادن بهای پیشرفت خود حس بدی ندارد. ضمن اینکه میداند در دوره جدیدی که متولد خواهد شد او همانی که قبلا داشته را هم مجدد خواهد داشت درحالیکه خودش دیگر آن را نمیخواهد زیرا از آن بزرگتر شده است.
بنابراین این یک اصل مهم است که برای زندگی کردن باید قربانی داد و برای موفقیت و پیشرفت باید قربانی بیشتری داد تا بتوان زودتر در مسیر رو به جلو حرکت کرد و انسانی که وابستگی او را در برمیگیرد هرگز نمیتواند شخص برجسته و موفقی باشد زیرا قربانی کردن در اصل رهایی خود از هر نوع وابستگی است که فلسفه عید قربان هم دقیقا همین موضوع است.
فلسفه عید قربان و سربلندی حضرت ابراهیم در توحید
شاید سوال پیش بیاید که چرا خداوند از حضرت ابراهیم طلب ریختن خون فرزندش را کرده است؟ آیا این خداییست خونریز؟ چگونه حضرت ابراهیم توانسته حتی به ریختن خون فرزند خود فکر کند چه برسد به اینکه بخواهد به آن عمل کند؟ چرا اصلا خدا باید بنده خود را اینگونه آزمایش کند؟ مگر او همهچیز را درباره ما نمیداند؟ و… اینها سوالاتی هستند که ممکن است در ذهنها نقش ببندد و برای فردی که از اصل جریان بیخبر است کاملا هم منطقی جلوه میکند که پدری که اقدام به کشتن فرزند خود میکند هرگز نمیتواند فرد سالمی باشد اما او نمیداند حضرت ابراهیم به فرمان کدام خدا عمل کرده و چرا. دانستن این موارد کاملا مسیر نتیجهگیری را برای ما تغییر میدهد.
یکی از صفاتی که خداوند را به راستی لایق پرستش میکند بخشنده بودن اوست. یعنی او در همه احوال در حال بخشیدن چیزیست که ما به آن نیاز اساسی داریم و او هرگز چیزی را که بخشیده پس نمیگیرد. آیا شما خدایی را که چیزی به شما میدهد ولی بعدا آن را از شما پس میگیرد لایق پرستش میدانید؟ مسلما نه … حال آیا حضرت ابراهیم خدایی بخشنده را میپرستیده و فرمانش را اجرا میکرده یا آن خدایی که در ذهن عموم بصورت ناقص نقش بسته؟ پرواضح است که این پیامبر بزرگ الهی بخشنده بودن خداوند برایش روشن بوده و میدانسته ذات خداوند اینگونه نیست که آنچه به ما بخشیده است را پس بگیرد.
نکته بعدی اینکه حضرت ابراهیم فرمان کدام خدا را اجرا کرده است؟ خدایی سنگدل و مستبد که بعد از کشته شدن فرزندش فقط قرار است نظارهگر باشد و هیچکاری نکند و یا خدایی که سرتاسر عشق و مهربانی که قادر به هرکاری هست من جمله اینکه مردگان را زنده کند؟ باز روشن است که حضرت ابراهیم در سابقهای که داشته توانسته خدای حقیقی را با صفاتش به درستی بشناسد و بعد به عرصه عمل پا گذاشته تا آنچه قبلا به او درباره خدایش تعلیم داده شده بود را به عمل دربیآورد و نشان دهد که او خدایش را به درستی میشناسد و میداند که او همهجا حاضر است به هرکاری قادر است و جز خواست او هیچ اتفاقی نخواهد افتاد و در نهایت همه چیز به او که خیر مطلق است ختم خواهد شد که حتما میبایست این موارد را هم جزو فلسفه عید قربان در نظر گرفت.
نگاهی متفاوت به آزمایش الهی در ماجرای قربانی دادن حضرت ابراهیم
عدهای ممکن است اینگونه به ماجرای قربانی دادن حضرت ابراهیم ایراد بگیرند که مگر نه اینکه خدا از همهچیز آگاه است؟ پس چرا باید بنده خودش را در آزمایش قرار دهد؟ جواب به این سوال زیبا اینطور است که بله قطعا خداوند به همهچیز آگاه است اما دلیل آزامایش الهی فهم و آگاهی خود فردی است که مورد آزمایش قرار میگیرد. اوست که باید بداند لیاقت کدام مرحله را دارد
در ماجرای قربانی کردن در راه خدا که از سوی حضرت ابراهیم صورت گرفت در واقع موضوع پختگی کافی حضرت ابراهیم در توحید بود که باید در عمل آن را نشان میداد. زیرا ما میتوانیم ادعاهای زیادی بکنیم که خودمان هم باورمان شود که درست هستند اما فقط در زمان عمل مشخص میشود ما واقعا در درون خود چه داشتهایم. و آن زمان است که خود از آنچه در درونمان بوده است آگاه خواهیم شد.
حال جریان اینگونه است که موضوع نه ریخته شدن عزیزی بوده و نه خدایی که بخواهد بنده خودش را بشناسد بلکه موضوع حضرت ابراهیم بود که باید از درون خویش آگاه میشد که آیا واقعا خدا را بالاتر از همهچیز میداند یا خیر که این اتفاق به زیبایی هرچه تمامتر برای او افتاد و او سربلند از این مرحله بیرون آمد.
حضرت ابراهیم یکتاپرست و حق پرست بود و با شناخت کافی اقدام به فرمانبرداری از خدای خویش کرد درحالیکه اگر به کار بزرگ او ظاهری نگاه شود گویی او هیچ بویی از اخلاق و انسانیت نبرده است. او با آماده بودن برای قربانی کردن فرزند خویش نشان داد جز یک خدا در دل او هیچ قدرت و معبود دیگری نیست و او آگاهانه خدایی را انتخاب کرده که دربرگیرنده همهچیز و همهکس است.
لطفا فایل تصویری فلسفه عید قربان را تماشا و یا به صوت آن گوش دهید تا موضوع برایتان بهتر روشن شود
Very good https://is.gd/tpjNyL
حضرت علی :میفرماید شما را از منافقان بر حذر می دارم زیرا خود گمراه اند و گمراه کننده هم خویش لغزیده اند و لغزاننده دست از این کارات بردار و هرکه این کارا میکنه بگو این کارا نکنه
چرا مردم و گمراه میکنی حضرت محمد فرموده:برعالم است که به وسیله علمش جلوی بدعت را بگیرد جات تو دوزخ حضرت محمد میگه هر بدعت گمراهی هر گمراهی درآتش است