ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه و ویژگی‌های آنها

مکانیزم و عملکرد ذهن نیمه هوشیار ما در واقعی کردن باورها

ذهن نیمه هوشیار حاوی تصویر از خود است. اگر تصویر از خود با واقعیت منطبق باشد همه چیز عادی است و ما در یکنواختی قرار می‌گیریم. ولی زمانی که این دو با هم متفاوت باشند ما در یک جنب‌وجوش و تکاپو قرار خواهیم گرفت تا به آن انطباق برسیم. این جنب‌وجوش و تکاپو هم می‌تواند مثبت باشد و هم منفی. مثلا اگر تصویر از خود یک شخص، فقیر بودن باشد و او ناگهان به پول زیادی برسد، مثلا ارث زیادی ببرد، او ناخودآگاه به سمتی خواهد رفت که همه آن پول را به نوعی به باد دهد. چون باوری که از درون دارد فقیر بودن است و پول زیاد با آن باور انطباقی ندارد و باید از زندگی او خارج شود. بنابراین غالبا ناخودآگاه تصمیم‌هایی می‌گیرد که مجدد به فقیر بودن برسد.

از آنجایی که ذهن نیمه هوشیار ما به همه زندگی درونی و بیرونی ما اشراف دارد، کاملا می‌داند ما را در کدام مسیر هدایت کند تا تصویر از خود واقعی شود. مثلا اینکه چه ایده‌هایی به ذهن ما برسد، چه تصمیم‌هایی بگیریم، با چه افرادی روبه‌رو شویم، چه شرایطی برایمان پیش بیاید و مثلا چه پیشنهادی را دریافت کنیم، بدن ما قوی کار کند یا ضعیف و…. همه این موارد آنهایی هستند که ذهن نیمه هوشیار ما به آنها دسترسی دارد و می‌تواند در آنها تغییر ایجاد کند تا تصویر از خود و آن باور درونی واقعی شود.

به علت گستردگی و اهمیت بالای این بخش وجودی ما، لازم است پاکسازی ضمیر ناخودآگاه و برنامه‌ریزی ضمیر ناخودآگاه به صورت صحیح توسط هر فرد دنبال شود. زیراکه وجود برنامه‌ها و باورهای سمی در ذهن نیمه هوشیار باعث می‌شود تمام تلاش‌ها در سطح ذهن یعنی ضمیرآگاه کاملا بی‌اثر و بی‌نتیجه باشند. در ضمن فراموش نکنیم نیازی نیست از راه‌های غیر‌معمول و عجیب و غریب ارتباط با ضمیر ناخودآگاه را دنبال کنیم و فقط کافیست با کمی دقت از آنچه همواره بصورت ناخودآگاه انجام می‌دهیم آگاه شویم تا بدانیم در ذهن نیمه هوشیار ما چه می‌گذرد.

ایجاد هماهنگی در ضمیر آگاه و ضمیر ناخودآگاه

اگر ما در ذهن هوشیار خود چیزی را بخواهیم که ذهن نیمه هوشیار ما هم با آن هماهنگ و منطبق باشد، ما قطعا به خواسته خود خواهیم رسید. این مطلب در پدیده ۱۱:۱۱ و دیدن مکرر اعداد جفت و تکراری هم عنوان شده بود. زمانی ما به خواسته خود نمی‌توانیم برسیم که تصویر از خود ما و یا باورهایی که در ذهن نیمه هوشیار ما نقش بسته‌اند با خواسته‌ای که ضمیر آگاه ما دارد متفاوت هستند. در حقیقت نبود توافق درونی همان عامل اصلی و همیشگی شکست است درحالیکه توافق درونی موفقیت را خلق می‌کند. به همین جهت لازم است هر فرد همواره در جهت پاکسازی ضمیر ناخودآگاه و برنامه‌ریزی صحیح آن اقدام و با دریافت آگاهی باورهای مزاحم را حذف کند.

بیشتر باورهای ما در زمانی که کودک بودیم و هنوز ضمیر آگاه ما شکل نگرفته بود تا قدرت استدلال و منطق داشته باشد وارد ضمیر ناخودآگاه ما شده‌اند. و حالا همان باورها حاکم زندگی فعلی ما هستند. باوری مثل این که پول و ثروت انسان را از خدا دور می‌کند و یا تا سختی فراوان تحمل نکنی به خوشی نخواهی رسید.

این باورها با تکرار زیاد در اطرافمان به روش‌های مختلف وارد ذهن نیمه هوشیار ما شده‌اند و به همین صورت هم تغییر می‌کنند. یعنی هر آنچه که ما ذهن هوشیار و آگاه خود را بر آن متمرکز کنیم، آرام آرام برآیند آن به صورت باور وارد ضمیر ناخودآگاه می‌شود. به عنوان مثال اگر شما مدام انسان‌های ثروتمند را ببینید، در مورد کسب ثروت اطلاعات بدست آورید، خودتان را مدام ثروتمند و در حال کسب ثروت مجسم کنید، ثروت را دوست داشتنی و زیبا بدانید، با انسان‌های ثروتمند صحبت کنید و به حرف‌ها و نظرات آنها گوش دهید، آنگاه باور ثروت در ذهن نیمه هوشیار شما راه پیدا می‌کند و آرام آرام ثروتمند شدن را تجربه خواهید کرد.

قانون ضمیر ناخودآگاه بصورت خلاصه به این صورت خواهد بود:

هرآنچه بطور خودکار و غالبا ناخودآگاه همواره توسط ما تکرار می‌شود برنامه‌ای در ذهن نمیه هوشیار ما از خود دارد و هرآنچه توسط اراده و ذهن هوشیار ما برای مدتی کافی تکرار شود از خود برنامه و باوری متناسب در ضمیر ناخودآگاه ایجاد خواهد کرد.

لطفا ویدئوی آموزشی ضمیر آگاه و ضمیر ناخودآگاه را تماشا کنید.