مسبب شرایط بد مردم کیست؟ این سوالی است بسیار پرتکرار که همواره مردم پاسخ آن را در حاکمین و حکومت نامناسب خود میدانند. و خیلی هم بر روی درستی تشخیص خود اصرار دارند. آنها میگویند ما مردمانی خوب هستیم که گرفتار حاکمان بدی شدهایم. شاید خود شما دوست عزیز هم همین عقیده را داشته باشید. ولی اجازه بدهید در این بخش به شما حقایقی را بگوییم که میتواند کاملا دیدگاه و نظر شما را عوض کند. و شما را از این اسارت که ما قربانی حاکمین بد خود هستیم رها کند. این اتفاق با فهم دقیق و عمیق قانون جذب میافتد که قانونی جهانشمول است و همه جا را در بر گرفته است. این قانون به سادگی میگوید مشابه مشابه خود را جذب و متفاوت از خود را دفع میکند. حالا اینجا به بحث اصلی خود میرسیم که حاکمان بد جذب چه مردمی شدهاند؟
مشابهها همیشه همدیگر را پیدا میکنند و جذب هم میشوند
سوال کلیدی و بسیار مهم اینجاست که چرا آن حاکمان ظالم و فاسد جذب شما شدهاند؟ ( البته اگر شما در دسته این افراد هستید که عقیده آنها این است که مسبب شرایط بد مردم حاکمان فاسد هستند ). آیا این حکومت ظالم و فاسد هرجایی میتواند قرار بگیرد؟ یعنی آیا حکومتی فاسد میتواند بر مردمی سالم، هوشیار، آگاه و خوب حکومت کند؟ مسلما جواب منفی است. چون طبق قوانین قدرتمند و ثابت کائنات فقط و فقط مشایه میتواند کنار مشابه باقی بماند. و در این حالت مثال ما قطعا آن حکومت فاسد از آن مردم سالم دفع خواهد شد. و قانون جذب به زیبایی در این جنبه هم خودش را نشان میدهد که اگر حاکمانی فاسد و ظالم بر مردمی تسلط پیدا کردهاند و حکومت ادامهداری دارند قطعا و بدون هیچ تردیدی در غالب آن مردم ویژگیها و صفاتی وجود دارد که معادل همان صفت ظلم و فساد حاکمانشان است.
فراموش نکنیم که ما از قوانین ثابت و قدرتمند کائنات حرف میزنیم که همهجا حضور دارند. و امکان ندارد شما بتوانید متفاوتها را کنار هم نگه دارید و آنها با هم کنار بیایند و بودنشان با هم ادامهدار باشد. این یعنی مردمانی که برآیند صفات و ویژگیهایشان خوب است قطعا حاکمانی خوب هم خواهند داشت و مردمانی که برآیند صفات آنها منفی است هم حاکمان متناسب با خود را خواهند داشت. این خود تعادل و نظم است که خالق عادل جهان هستی به این صورت در همهجا برقرار کرده است. پس این یک دروغ است که فکر کنیم ما مردم خوبی هستیم ولی حاکمان بدی داریم.
مسبب شرایط بد مردم قطعا خودشان هستند زیرا قانون جذب یعنی قانون عدالت
در بسیاری از مردم این تفکر ناقص و غلط حاکم است که میگوید ما قربانی حاکمان ظالم خود هستیم. البته در ظالم بودن حاکمان آنها هیچ شکی نیست. ولی چرا آنها از خود نمیپرسند که چهکسی واقعا برچسب “قربانی و ضعیف بودن” را به ما زده است؟ و چرا ما آن را قبول کردهایم؟ اینجا یکی از همان عواملی است که جذبکنندهی آن حاکمان ظالم و فاسد است. وقتی شما خود را ضعیف میدانید چه بخواهید و چه نخواهید مجوز آن را صادر میکنید که در جایی قرار بگیرید که در حق شما ظلم شود. درواقع ظلم اول را خودتان به خودتان کردهاید که اجازه دادهاید این تفکر مسموم به شما حاکم شود که من ضعیف و قربانی هستم.
حالا اگر این باور و تفکر عوض شود و افراد با قدرت و سماجت هرگز خود را ضعیف و قربانی ندانند بلکه قوی و هوشیار بدانند در آن صورت هرگز حاکمان ظالم هم در اطراف آنها پدیدار نخواهند شد. و این زیبایی و عدالت موجود در قانون جذب است که باعث میشود همیشه هرکس به چیزی برسد که دقیقا مشابه و معادل خودش است.
آیا مردم خودشان میخواهند حاکمانی ظالم و فاسد داشته باشند؟
عدهی زیادی درمورد این مباحث، مقاومت و مخالفت زیادی دارند. و میگویند ما که نمیخواهیم چنین حاکمانی داشته باشیم!!! مسبب شرایط بد مرم نمیتواند خود مردم باشند. پس حتما این بهاصطلاح قانون جذب شما غلط است.
در جواب این عده باید بگوییم خود واقعی شما همین نظر سطحی شما نیست. زیرا آن کاری که ما انجام میدهیم و عادتی که داریم خود واقعی ما را نشان میدهد، نه خواست زبانی ما. و همگی میدانیم گفتنِ این مطلب که ما حکومت و حاکمان خوبی میخواهیم در زبان بسیار راحت است. ولی آیا رفتار و عادتهای ما هم منطبق بر این خواست است؟
مثلا در ایران خیلیها میگویند چرا دولت به فکر مردم نیست؟ چرا دولت برای گرانی کاری نمیکند؟ چرا گرانی مهار نمیشود؟ و یا اینکه وضعیت بد معیشت مردم موضوع صحبت و انتقادهای وسیعی است. ولی آیا واقعا این ظلم در حق مردم است؟ مردمی که غالبا اهل گله و شکایت کردن هستند، اهل تقلب، اهل گول خوردن و دریافت هر چه بیشتر خبرهای منفی، اهل تعصب و مقاومت در برابر تغییرات مثبت و… این مردم قطعا مشابه همین ویژگیهای خود را هم جذب میکنند. البته دقت داشته باشید که قطعا همه مردم دارای این ویژگیها نیستند و انسانهایی بسیار شریف و آگاه هم در بین مردم وجود دارند. ولی آنها غالب نیستند. و برآیند هر جامعهای که مسموم باشد طبق قانون جذب شرایط منفی را به سمت خود میکشاند.
سرنوشت هیچ قومی (هیچ فرد یا جامعهای) عوض نمیشود مگر به خواست خودشان
خداوند کلام خود را که دقیقا در راستای قوانینی است که بر جهان حاکم کرده به این صورت میگوید که ما سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهیم مگر به خواست خود آنها (قرآن کریم). و این یعنی تغییر ما منجر به تغییر محیط اطراف ما خواهد شد. و تا مادامی که مردم حاکمان خود را لعن و نفرین میکنند، گله و شکایت میکنند و… هرگز در مسیر بهتر کردن خود نیستند. آنها بهطور ناخودآگاه به این صورت فقط خود را از فشار عادتهای غلطشان تخلیه میکنند. درحالیکه اگر غالب مردم بهجای وقت تلف کردن بر روی بحثهای بیهودهی سیاسی و دنبال کردن مسائلی که فقط به آنها حس بدی میدهد بیایند و فقط تمرکز خود را روی بهتر کردن خودشان بگذارند آنوقت خواهند دید تقریبا بدون هیچ مقاومتی آن حاکمان فاسد از بین میروند.
ولی تا مادامی که ما به آنها توجه میکنیم و خطاهای آنها را دنبال میکنیم اصلا نمیتوانیم خود را بهتر کنیم. و این همان نقطهضعفی است که باعث جذب شدن آنها میشود. درضمن لطفا توجه داشته باشید که منظور این نیست که ما باید از خطاهای آنها کلا چشمپوشی کنیم. بلکه منظور این است که ما باید هوشمندانه عمل کنیم. و اول خود را قوی کنیم و بالا بکشیم و بعد در جای مناسب اگر لازم بود واکنش موثر را به خطاهای آنها نشان دهیم. درحالیکه باور غلط عموم مردم باعث میشود غالب توجه آنها به حاکمانشان باشد و نه خودشان.
مسبب شرایط بد مردم خودشان هستند زیرا آنها حق انتخاب دارند
شرایط بد یا خوب پایدار هر فرد یا جامعه کاملا به انتخابهای خود آنها برمیگردد. این انتخابها در اثر تکرار زیاد به صورت عادت و ناخودآگاه درآمدهاند. این ما هستیم که هموراه بین خوب و بد یکی را انتخاب میکنیم. مثلا عدهای انتخاب میکنند که اینطور به ماجرا نگاه کنند: “ما قربانی حاکمان بد خود هستیم و در این شرایط باید با سختیها زندگی کنیم”. ولی عدهای دیگر میگویند: “ما خودمان زندگی خود را خلق میکنیم. ما قوی و آگاه هستیم و از همین شرایط نامطلوب، خود را به شرایط مطلوب میرسانیم”.
کاملا واضح است که با این دو دیدگاه متفاوت، ما دو مسیر و دو نتیجهی متفاوت خواهیم داشت. درضمن اصلا مهم نیست که هرکدام از این انتخابها در ابتدا بهخاطر شرایطی که داریم نقض شوند و به ظاهر غلط بیایند. اگر آنها در کانون توجه ما باقی بمانند شرایط همسو با خود را هم در اطراف ما جذب خواهند کرد. و واقعی خواهند شد. ( طبق قانون مدارها )
حالا سوال به خود ما برمیگردد. ما میخواهیم کدامیک را انتخاب کنیم؟ چون هر انتخاب نتیجهی مشابه خودش را جذب و خلق میکند و این قانونی بدون تغییر در سرتاسر جهان است.
لطفا برای توضیح و وضوح بیشتر در این زمینه، ویدیوی زیر را ببینید:
درود بر استاد و همراهان عزیز
وقتی که به قدرت ذهن و جسم و روح خود پی ببریم و خودمان را بهتر بشناسیم خدای خودمان را هم می شناسیم و به قوانین جهان هستی پی می بریم در آن صورت نگاه ما به جهان هستی متفاوت می شود . می بینیم و متوجه می شویم که قدرت در دست ماست به اذن خداوند .
خداوند می فرماید کسانی که در راه ما تلاش کنند ما آنها را به راه خودمان راهنماییشان می کنیم(الذین جاهدو فینا لنهدینهم سبلنا- قرآن کریم-سوره عنکبوت-آیه۶۹).
بنابراین جهان خداوند عظیم و زیبا و پر از فراوانی است و از روی حکمت خداوند بنا شده است یکی از قوانین آن علت و معلول است. هیچ اتفاقی به خودی خود روی نمی دهد.
اگر از زندگی خود گله داریم علت اصلی و اولیه آن خود ما هستیم این حداقل کار است در حالی که صد در صد ماجرا بر عهده ماست .
پس اگر هر کس به این حداقلی نگاه کند که حداقل عامل اول خود ما هستیم و باید اول این علت را برطرف کنیم ، کم کم متوجه می شویم که گله مندی های ما از بین می رود .
پس اگر انصاف داریم اول به خودمان نگاه کنیم .
ولی بر اساس قوانین حاکم بر جهان و قدرت لایزال الهی و قدرتی که خداوند در ما نهاده ۱۰۰ درصد به عهده ماست .
چونکه خداوند قدرت خودش را دست هیچ کس دیگه نمی دهد . جهان قدانینی دارد که حرکت بر اساس آن قدانین نتایج خود را دارد و سوم ما قدرتی داریم عظیم از جانب خداوند.
پس ۱۰۰ درصد مسوولیت تمام رخدادهای ما بر عهده ماست.
درود
درود
درود
درود استاد ، تشکر از اطلاعات درست تون 🌹💙
عالی بود استاد عزیز.. دقیقا همینطوره که میفرمایید.
ممنون که هستین، و همراه مهربان ما در ارتقای کیفیت زندگیمون هستین.🙏🏻🌹
ما هم ممنونیم از توجه شما همراه عزیز