درک مفهوم قانون جذب با نجوم و با بررسی جاذبه بین سیارات یکی از مباحث شیرین و زیبای علمی در حوزه فهم چرایی اتفاق‌ها و به دنبال آن رسیدن به موفقیت است. فهم این موضوع که چرا اصلا قانون جذب وجود دارد و چرا در هر چیز جاذبه و دافعه‌ایی نقش دارد آگاهی بزرگی را به ما منتقل می‌کند. در حقیقت ما می‌توانیم با درک اینکه چرا و چگونه قانون جذب در زندگی عمل می‌کند کاملا زندگی خود را به سمت اهداف دلخواهمان هدایت کنیم و در این راستا نگاه به منظومه شمسی و کرات درون آن که بین همگی جاذبه و دافعه موجود است می‌تواند بسیار آگاهی بخش باشد.

مفهوم قانون جذب با نجوم

مروری کوتاه برمفهوم قانون جذب

قانون جذب که در بخش مربوطه آن را تشریح کرده‌ایم می‌گوید بین همه‌چیز جاذبه و دافعه وجود دارد. مشابه‌ها همدیگر را جذب و متفاوت‌ها همدیگر را دفع می‌کنند. در واقع مفهوم عمیق‌تر این است که هر ذره هوشمندی دارد و می‌داند در کجا باید قرار بگیرد. و یا می‌توان گفت نظمی ازلی و ابدی در جهان موجود است که هر ذره باید طبق آن حرکت کند و جا بگیرد و هرگز جهان با این قانون نمی‌تواند براساس شانس و احتمال پیش رود.

حال برای درک مفهوم قانون جذب با نجوم باید از خود سوال بپرسیم که چرا جاذبه در ذرات وجود دارد؟ اصلا چرا جاذبه در اجرام آسمانی وجود دارد؟ برای پاسخ به یاد بیاوریم که ما همه‌چیز را نمی‌بینیم. آن بخشی که چشمان ما قادر به دیدنش هستند نشان‌دهنده همه‌چیز نیست. به عنوان مثال وقتی یک کشتی روی آب حرکت می‌کند برای ما بسیار منطقی‌تر از پرواز یک هواپیما در آسمان است زیراکه ما آب را با چشمانمان می‌توانیم ببینیم که وجود دارد و کشتی روی آن سوار است اما هوا را نمی‌بینیم و بنابراین اگر ندانیم قوانین پرواز به چه شکل هستند ترس داریم که هرلحظه ممکن است هواپیما از آسمان به زمین افتد. درحالیکه هوا هم مثل آب است اما رقیق‌تر و هواپیما سوار بر آن ماده رقیق و نادیدنیست که می‌تواند پرواز کند.

درباره بخش مادی که ما می‌توانیم آن را با چشم خود ببینیم هم جریان به همین صورت است. یعنی هر بخش مادی درون میدان و یا دنیایی بزرگتر نامرئی و یا مغناطیسی است. ما انسان‌ها به همین فرم هستیم یعنی میدانی مغناطیسی در اطرافمان بوده و هست. کوچکترین ذرات به همین صورت هستند تا اجرام بزرگ آسمانی. و طبق قانون جذب در این میدان فقط آنچه با مرکز هارمونی و شباهت دارد میتواند وارد شود و عبور کند و هرچه متفاوت باشد قبل از اینکه حتی به مرکز نزدیک شود و یا قابل روئیت باشد دفع خواهد شد.

به عنوان مثال به کره زمین نگاه کنیم. کره ما از جنس ماده یا همان آب و خاک است. این کره غولی عظیم از این مواد است و باید در اطراف آن جاذبه‌ای قوی و بزرگ برای جذب هرآنچه شباهت و نزدیکی به این موارد را دارد داشته باشد. که دقیقا هم به همین صورت است. یعنی کره زمین بدن فیزیکی ما که از جنس خودش هست و دیگر مجودات با بدن فیزیکی و در کل مواد از جنس خود را به سمت خود می‌کشاند. و برای جدا کردن هر چیزی از روی زمین باید انرژی گذاشت تا به جاذبه بین آنها غلبه کرد. از سویی دیگر کرات دیگر که جاذبه‌ای متفاوت با زمین را دارند چون از مواد متفاوتی تشکیل شده‌اند نمی‌توانند به زمین برخورد کنند به این دلیل که میدان مغناطیسی بین آنها همواره با داشتن دافعه آنها را در فاصله معینی از هم حفظ می‌کند و اصطلاحا هرکدام در مدار مخصوص خود حرکت می‌کنند و با هم نمی‌توانند برخورد داشته باشند.

چگونگی درک مفهوم قانون جذب با نجوم (جاذبه کره زمین)

فرض بگیرید شما همانند کره زمین هستید. شما مرکز هستید و اطراف شما جاذبه و میدان مغناطیسی نامرئی وجود داردکه هرآنچه شبیه به جنس شماست را جذب می‌کند و هرآنچه متفاوت است را دفع می‌کند. با این آگاهی کاملا طبیعیست که چرا اتفاق‌ها و شرایطی یکسان مدام برای شما پیش می‌آید و دسته‌ای دیگر هرگز برای شما پیش نمی‌آید و با آنها برخوردی هم نمی‌کنید. دلیل در درون خودتان و جنسی است که از آن تشکیل شده‌اید که ما آن را نظام فکری و باورها می‌نامیم. که تا مادامی که این نظام ثابت است شرایط بیرونی هم ثابت خواهد بود.

از سویی دیگر مشخص می‌شود که چرا تغییر یک عادت در ابتدا سخت است. به یاد بیاورید که جدا کردن چیزی از جنس زمین از روی آن به علت وجود جاذبه نیازمند صرف انرژی بود…عادت هم به همین صورت است زیرا زمانیکه ما برای مدت زیاد مشغول آن بوده‌ایم از جنس ما شده‌است و جداکردنش در ابتدا نیازمند صرف انرژی برای غلبه کردن به نیروی جاذبه بینمان است. و بعد از مدتی که فاصله کافی ایجاد شد این جاذبه از بین می‌رود. از سویی دیگر می‌توان توضیح داد که چرا در این دنیا مثلا ثروت جذب یک عده و کمبود جذب عده‌ای دیگر می‌شود. که همگی ریشه در درک مفهوم جاذبه دارد و تا آن را درک نکنیم اتفاقات دنیا برایمان معنی ندارند و فکر می‌کنیم براساس شانس و بی‌عدالتی عده‌ای ثروتمند و یا فقیر شده‌اند.

مفهوم قانون جذب با نگاه به پیدایش منظومه شمسی

منظومه شمسی ما طبق آنچه امروز می‌دانیم حدودا ۴/۶۰۰/۰۰۰/۰۰۰ سال پیش شروع به پیدایش کرده است. در آن زمان منظومه ما اقیانوسی از گازها و گرد و غبار بوده است و هیچ خبری از سیارات درون آن نبوده. بعد از برخورد موج یک انفجار بزرگ این اقیانوس متشکل از گاز و گرد و غبار شروع به حرکت و چرخش می‌کند و در مرکز آن خورشید به واسطه سرعت و فشار بالا تشکیل می‌شود. در قسمت‌های دیگر هم همین اتفاقات برای کرات دیگر می‌افتد به اینصورت که تکه‌هایی از خورشید درحال چرخش جدا شده و آنها از آن تشکیل شده‌اند. زیراکه هسته تمام سیارات همانند خورشید است و جاذبه خورشید آنها را دربرگرفته.

حال نکته قابل تامل این است که چرا تمام سیارات جذب خورشید هستند و به دور آن می‌چرخند؟ پاسخ در همجنس بودن مرکز این سیارات با خورشید است. در واقع خورشید تکه‌های خود را در جاذبه‌اش دارد. اما چرا همه در فاصله‌ای معین از خورشید قرار گرفته‌اند؟ آیا فاصله و مدار آنها از خورشید براساس قانون است یا فکر می‌کنیم خود به خود و بی‌دلیل است؟ پاسخ این سوال هم در فهم قانون جذب است. درست است که خورشید به واسطه هم‌جنسی که با هسته سیارات دارد آنها را به سم خود می‌کشاند اما پوسته این سیارات متفاوت از جنس خورشید است بنابراین دافعه هم بین آنها وجود دارد که برآیند جاذبه و دافعه آنها مدارشان را تعیین کرده است.

در ترتیب سیارات منظومه شمسی از خورشید هم این قانون و نسبت کاملا مشخص و مشهود است زیرا ۸۵٪ عطارد که نزدیکترین سیاره به خورشید است از حرارت بالا و فشار زیاد در هسته آن تشکیل شده است که جنس خورشید هم همین است. از سویی دیگر اورانوس که بسیار دورتر است هسته‌ای کوچکتر و با دمایی پایینتر را در خود دارد.

سوال بعدی این است که چرا میزان جاذبه در سیارات مختلف با زمین فرق می‌کند. مثلا فردی با ۱۰۰ کیلوگرم وزن روی زمین چرا ۳۸ کیلوگرم در عطارد، ۹۰ کیلوگرم در ناهید و در مریخ ۶۲ کیلوگرم است؟ پاسخ این سوال هم مجددا در فهم قانون جذب با نجوم است. به اینصورت که هرآنچه در منظومه شمسی ما بوده در ابتدا از همان گرد و غبار و گازها تشکیل شده. در هر گوشه از این منظومه هر سیاره مشابه خود را جذب کرده و سیاره‌ها شکل گرفته‌اند. یعنی هر سیاره به نسبت و چیدمانی خاص از آن اقیانوس گرد و غبار و گازها جذب کرده است. بنابراین در هر سیاره درصد و نسبتی از بدن فیزیکی ما موجود است که جاذبه آن سیاره روی آن اثر گذار است و به همین دلیل هم وزن ما در سیارات مختلف متفاوت است.

چرا در سیارات مختلف وزن ما متفاوت است؟

بخش دیگری از درک مفهوم قانون جذب با نجوم مربوط به تفاوت وزن ما در سیارات مختلف می‌شود. همان‌طور که ذکر شد میلیون‌ها سال پیش منظومه شمسی چیزی به جز گرد و غبار و گاز نبوده است و این یعنی هرآنچه در این منظومه هست از همین مواد تشکیل شده. این یعنی بدن ما انسان‌ها هم از موادی تشکیل شده که کره زمین منبع آن است و در واقع کره زمین هم از آن گرد و غبارها و گازها شکل گرفته. پس هر سیاره‌ای در منظومه شمسی از منبعی مشترک تشکیل شده و طبیعیست که جاذبه مشترکی بین همه سیارات و روی بدن فیریکی ما اعمال شود. 

اما از آنجاییکه هر سیاره چیدمان و نسبت‌های خاص خود را از منبع اصلی جذب کرده و تشکیل شده جاذبه‌اش روی آن قسمتی اعمال می‌شود که هم‌جنس و شبیه خودش است. به همین دلیل وزن ما که در واقع همان میزان جاذبه است در سیارات مختلف متفاوت است. در حقیقت همه سیارات بر روی ما جاذبه دارند به این علت که ریشه مشترکی بین بدن فیزیکی ما و آنها هست اما با شدت های متفاوت.

حال میتوان این موضوع را در زندگی روزمره خود هم مشاهده کنیم. فرض بگیرید به دو نفر یک نظر یکسان منفی داده می‌شود. یکی از آنها به علت شباهت و هم‌جنسی که با آن نظر منفی دارد به آن توجه و جذبش می‌کند و در واقع به آن واکنش شدیدی نشان می‌دهد چون بارها قبلا مشابه آن نظر منفی را نسبت به خودش داشته است اما دیگری چون شباهت کمتری از درون با آن نظر منفی دارد به آن توجه کمتری می‌کند و به راحتی از کنار آن می‌گذرد.. در حقیقت اینکه توجه ما چقدر جذب اتفاق‌ها مختلف می‌شود همانند میزان‌های مختلف وزنمان در سیارات به این برمی‌گردد که تا چه اندازه ما با هم هارمونی و شباهت داریم. و از همین اصل میتوان استفاده کرد و به خودشناسی رسید که دقیقا از چه تشکیل شده‌ایم زیرا توجه ما جذب همانی می‌شود که هم‌جنس خودمان است.

برای درک بهتر این مطلب لطفا فایل تصویری درک مفهوم قانون جذب با نجوم را تماشا و یا به صوت آن گوش دهید.

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

3/5 - (2 امتیاز)