سوال شهریور ماه ۱۳۹۹ – دوره پنجم
از کدام ویژگیها و نشانهها (به ترتیب اولویت) میتوان فهمید و مطمئن شد شخص یا گروهی که میخواهند راه موفقیت و خوشبختی را به ما نشان دهند درست میگویند و راه آنها منجر به نتایج مثبت خواهد شد؟ یعنی از کجا میتوان فهمید آنها متقلب نیستند و یا اینکه خودشان در گمراهی نیستند؟
به عنوان مثال در زمینه مالی، در زمینه روابط و یا در مواردی بسیار مهمتر مثل دین و راه رسیدن و نزدیک شدن به خداوند.
نحوه ارسال پاسخ سوالها برای ما
شما دوست عزیزی که علاقهمند به شرکت در این مسابقه هستید میبایست پاسخ خود را بهصورت متنی در پایین همین صفحه در بخش دیدگاهها (کامنت) برای ما نوشته و ارسال کنید.
- شما حداکثر تا تاریخ ۹۹/۶/۲۷ برای ارسال پاسخ خود فرصت دارید. بعد از این تاریخ به هیچ عنوان به پاسخهای ارسالی ترتیب اثر داده نخواهد شد.
- بعد از نوشتن پاسخ خود در بخش دیدگاهها و ارسال آن (دکمه فرستادن دیدگاه)، پاسخ شما تا روز اعلام پاسخ اصلی، در این صفحه برای دیگران غیرقایل مشاهده خواهد بود. ولی بعد از انتشار پاسخ اصلی همه پاسخهای ارسالی در این صفحه برای همه کاربران قابل مشاهده خواهند شد. (بنابراین از اینکه بعد از ارسال پاسخ خود دیگران نمی توانند آن را در سایت مشاهده کنند نگران نباشید زیرا پاسخ شما به دست ما رسیده است.)
- لطفا حتما ابتدا خلاصهای از پاسخ اصلی خود را ارسال کنید. سپس توضیحات لازم را بنویسید.
- در پاسخ شما حتما میبایست اسم و فامیل و ایمیل ذکر شده باشد. (درغیراینصورت حتی درصورت ارسال پاسخ صحیح شما به عنوان برنده اعلام نخواهید شد)
جایزه افراد برنده در مسابقه شهریور ماه ۱۳۹۹
به بهترین پاسخ ارسالی که دربرگیرنده توضیحاتی کافی و جامع باشد جایزه نقدی ۵۰۰ هزار تومانی تعلق خواهد گرفت که مستقیما طبق روال مسابقههای ما به حساب شخص برنده واریز خواهد شد.
اگر تعداد افرادی که پاسخ صحیح را ارسال کردهاند زیاد باشد به همه آنها (به غیر از شخص برنده اصلی) کدهای تخفیف ۵۰۰ هزارتومانی خرید محصولهای آموزشی سایت خود و خدا تعلق خواهد گرفت.
“فراموش نکنیم درواقع همه ما با بالا بردن آگاهی خود برنده هستیم و نتایج مثبت آن را در زندگی خود خواهیم دید.”
به زودی پاسخ اصلی سوال مطرحشده در این دوره در همین صفحه قرار خواهد گرفت.
لطفا برای شنیدن فایل صوتی پاسخ سوال مطرح شده و همچنین اطلاع ازاسامی برندگان کلیک کنید
فایل صوتی پاسخ سوال مسابقه شهریور ماه ۱۳۹۹ از زبان سید سعید تقوی زاده…”از چه فاکتورهایی میتوان فهمید آموزشهای شخص یا گروهی درست است و ما را به سعادت میرساند؟”
برنده جایزه نقدی ۵۰۰ هزار تومانی این دوره سرکار خانم مرضیه اسدی پور
اسامی دیگر برندگان عزیز این دوره که کدهای تخفیف ۵۰۰ هزار تومانی خرید محصول های آموزشی سایت خود و خدا به آنها تعلق می گیرد:
خانم ها:
مریم فتحی
زهره سلطانی
مینا عطرچی
و جناب آقای: میثم قریشی
کدهای تخفیف این عزیزان به ایمیلی که در پاسخ سوال خود آورده بودند ارسال خواهد شد و سپس در کانال تلگرام خود و خدا اطلاع رسانی می شود.
با سلام و تشکر از شما همراه عزیز بابت ارسال پاسخ
نکات خیلی خوب و درستی اشاره شد ولی پاسخ شما به اندازه کافی به پاسخ مورد نظر ما نزدیک نبود.
به نام خداوند داناییها
همان طور که می دانیم در این دنیا همه چیز به صورت جفت وجود دارد و علیرغم داشتن ظاهر مشابه بسیاری موارد و آیتمها وجود دارند که صحیح و غیر صحیح هستند، این امر در مورد افرادی که در زمینه اموزش و اشاعه خداشناسی و سایر مسایل موفقیتی فعالیت می کنند هم وجود دارد و در این جا قصد دارم به صورت اختصاصی به حوزه دین و راههای رسیدن به خداوند بپردازم:
افرادی که راه صحیح را برای خداشناسی ارایه می دهند به خدای حقیقی و یگانه اشاره دارند و افرادی که در مسیر گمراهی و تقلب هستند به خدای غیر حقیقی و یا همان بتها اشاره دارند، از این رو لازم می دانم که تفاوتهای خدای حقیقی با خدای غیر حقیقی را با توضیحاتم برای شما روشن تر سازم:
اولین تفاوت به یگانگی و یکی بودن و یکسانی خدای حقیقی مربوط می شود بدین گونه که یک مسیر واحد و یگانه را برای نزدیکی بیشتر به خداوند می یابیم که با وجود داشتن موانعی در این راه مسیر ساده و اسانی نیز می باشد. در قران در ایه ۱۵۳ سوره انعام به زیبایی به این مطلب اشاره شده است: همانا راه راست من یکی است از آن پیروی کنید و از راههای دیگر که موجب تفرقه و پریشانی شما از راه خداست تبعیت نکنید این است سفارش خدا به شما باشد که پرهیز گار شوید.
مورد بسیار مهم بعدی بی انتهایی و پایان ناپذیری خداوند حقیقی و یگانه است که این امر در مورد بتها وجود ندارد. بتها با توجه به محدودیت هایی که دارند همیشه متعدد بوده اند تا بتوانند هر کدام بخشی از نیاز ها و توجهات مردم را به خود معطوف کنند ولی خدای حقیقی از یگانگی و جامعیت و کامل بودن برخوردار است و در همه جای جهان همان خداوند با همان صفات وجود دارد.
مورد مهم بعدی بی نیازی خدای حقیقی از هر چیزی و هر کسی است که این امر در مورد بتها وجود ندارد. همان طور که در سوره توحید می خوانیم: الله الصمد ، خدا از هر چیز و هر کس بی نیاز است که این امر در مورد بتها کاملا بر عکس است بتها به ما نیاز مند هستند نیاز مالی دارند و یا در مورد جنگ ها و برخی مسایل دیگر کاملا وابسته هستند
مورد بسیار مهم بعدی بی انتهایی و پایان ناپذیری خداوند حقیقی و یگانه است که این امر در مورد بتها وجود ندارد. خداوند حقیقی و یگانه را هیچ پایانی نیست و همین طور برای حوزه های دیگر از جمله مالی و روابط هم پیشرفت و کسب موفقیت را هیچ پایانی نیست . هر چه شخص بیشتر به خداوند یکتا نزدیک می شود از علم و اگاهی بیشتری هم بهره مند می شود در حالیکه بتها کاملا بر عکس این ویژگی را دارند و محدود بودن و پایان پذیری از ویژگی هایی انهاست.
مورد مهم دیگر این است که در مورد دین اصل دعوت به خدا و راه صحیح است نه مرید داشتن و دعوت به خود و تبلیغ خود که این امر در زمینه های مالی و روابط هم بسیار روشنگر است
خدای حقیقی خود منبع ثروت است پس شخص اگر در مسیر صحیح باشد با نزدیک تر شدن به خداوند از فقر و کمبودها دورتر می شود و به ثروت و فروانی نزدیکتر می گردد .زیرا خداوند یکتا خدای فروانی هاست. شخص از ارتباط با خداوند حقیقی بسیار تاثیر می پذیرد و از ثروت خداوند هم تاثیر می پذیرد.
کسی که در مسیر خدای حقیقی است به خدای یگانه مومن شده و داری صفات مومن نیز می گردد و احساس شادمانی و احساس خوب پایدارتری برخوردار است و از همه مهمتر به احساس امنیت و آرامش می رسد. از ترسها و احساس غم و اندوه در زندگی دورتر می شود و به شعف درونی نزدیک می گردد
قدرتمند بودن خدای حقیقی هم باعث قدرتمند تر شدن پیروانش در زمینه های مختلف جسمی و روحی می گردد
خداوند حقیقی بسیار کریم و بخشنده است این ویژگی در مورد بتها وجود ندارد و بتها کاملا بر عکس این ویژگی را دارند و نیاز مند هستند
اگر دستورات خداوند حقیقی را دنبال کنید خیر و منفعت برخوردار می شوید در حالیکه بتها کاملا بر عکس این مطللب
فاطمه معزالدین
با سلام و تشکر فراوان از پاسخ زیبای شما، تمام مطالبی که ذکر کردید درست هستند و بسیار هم آموزنده و قابل تامل ولی قدری فاصله داشتید با سوال مطرح شده ما.
خدا اوج کمال هست
هر چیزی که نشانه سلامتی، نور، آگاهی، بی نیازی، نامحدودی یا همان بی نهایت، توانایی، آزادی و… داشته باشد نشانه نزدیکی به خداست
حال هر کسی ادعای آموزه ای دارد که ما را به خدا نزدیک میکند باید آموزه های آنها و باورهای نهفته در آموزه ها مارا به سمت آزادی، ثروت و غنی بودن، توانایی، سلامتی، بی نهایت بودن، عشق و فراوانی هدایت کند
از طرفی یک جی پی اس دقیق به نام احساس در وجود ما هست که هر چقدر ما در نزدیکی به هویت الهیمان باشیم حال خوب و یا در غیر همجهت با هویت الهی حال ناخوب پیدا میکنیم.
برای مثال وقتی کسی میگوید ثروت در جهان محدود هست و شما با داشتن خانه بزرگتر حق کسی را ضایع میکنید من حس بدی میگیرم، حس محدودیت میکنم و وابسته بودن به دیگران حس خوبی نیست. از طرفی احساس محدودیت، فقر و کمبود در جهان هستی با هویت الهی همخوانی ندارد همانطور که سلامتی من کسی را بیمار تر نمیکند نباید ثروت من کسی را فقیر سازد، پس هم از نظر ویژگی هایی که برای خدا قائلیم هم از نظر احساس یک آموزه اشتباه را تشخیص دادیم.
حال اگر کسی بگوید جهان سرشار از نعمت و فراوانی است و تو به راحتی میتوانی ثروتمند شوی، این آموزه با غنی بودن خدا و جانشین خلق شدن من و احساس خوبی که در من ایجاد میکند همخوانی دارد و این یک آموزه ی صحیح و زیباست.
و سوم اینکه هر درخت را با میوه آن میشناسند و اگر مکتبی یا آموزه ای درست باشد باید مبلغان و مدرسان آنها نزدیکی به خدا را در وجود خودشان نشان دهند.
اگر تو یار نداری چرا طلب نکنی
وگر به یار رسیدی، چرا طرب نکنی
باید ویژگی های الهی را در این افراد ببینیم:
آرامش، اطمینان، رحیم، رحمان، عشق، نور، یقین، غنی بودن، سلامتی جسم، روان، ذهن، اخلاق و…
با سلام و تشکر از شما دوست عزیز
پاسخ شما به پاسخ مورد نظر ما نزدیک بود.
با سلام و خسته نباشید
میثم قریشی هستم پاسخ سوال شهریورماه
کسانی که راه موفقیت را به بقیه نشان میدهند باید خودشون دارای ویژگی های از جمله اینکه خودشون واقعا با انچه میگویند رسیده اند یا از درون به انها باور عمیق دارند مثلا کسی که خودش اصلا ادم ثروتمند یا دارای روابط موفق نیست هرگز نمی تواند به بقیه راه رسیدن به ثروت یا رابطه خوب را نشان دهد انسان باید با تک تک سلولها و وجودش به حرفی که میزنه باور عمیق و درونی داشته باشد تا بتواند دیگران ر نیز از قدرت و ثروت درونی این شخص بهره ببرند کسی که دم از موفقیت و شادی و…میزند ولی خودش ادم موفق و شادی نیست نمیتواند به دیگران راه موفقیت را نشان دهد و باید دارای ثبات شخصیت و ارامش از درون چنین شخصی موج بزنه کسی که دیگران را به ارامش دعوت میکند ولی خودش با کوچکترین چیزی عصبی میشود نمیتواند الگوی خوبی باشد یعنی شخص باید خودش در دنیای درونیش به اون حرفش باور داشته باشه و در دنیای فیزیکی هم کاملا مشهود باشد و بهش رسیده باشد بعدش انسان وقتی با کسی در ارتباط باشه شبیه اون میشه مثلا کسانی که همیشه با خدا ارتباط دارند همیشه صفاتی از جمله قدرت ثروت ارامش امنیتی و…در درون اینها هم بوجود میاد چون خداوند سرشار از اینهاست و ذاتا انسان اینها رو دریافت میکند ولی اگر در دنیا شخصی درونش پر از ضعف و نداشته هاست…هرگز حس خوب و و قدرت به دیگران منتقل نخواهد کرد
کسانی که دم از موفقیت و راه موفقیت در هر زمینه ای میزنند باید ادمهای شاد و ارامی باشند چون موفقیت یجور توافق درونی شخص هست یعنی حرفی که میزند تک تک سلولهایش با اون گفته در هماهنگن هستند و در تضاد نیستند و موفقیت یعنی رسیدن به اون ارامش و تعادل درونی و چیزی که از بطن این ارامش میاد و در دنیای ظاهری خودشو نشون میده این محصول موفقیته وگرنه کسی که هیچ ثبات و ارامش درونی ندارد ولی به ظاهر تو دنیای فیزیکی ثروت هم دارد هرگز الگوی مناسبی برای موفقیت نیست و حتی داشته هایش هم موقتی و زود گذر خواهد بود.
ادم باید در ارتباط با کسانی که به او راه موفقیت را نشان میدهند قدرت ارامش نیرو انرژی حال مثبت و …دریافت کند مثلا کسی امکان ندارد از راه درست با خدا ارتباط برقرار کنه و قدرت و ارامش و زیبایی نگیره پس ما ایا از چنین شخصهایی حس های مثبت و خوب دریافت میکنیم یا نه
و در اخر هم اینو میگم که انسان موفق کسی هست دنیای درونی او با تمام گفته های خود و ظاهر خود در هماهنگ باشه و باور درونی و عمیق داشته باشه و بهشون هم رسیده باشه چنین شخصی هم دنیای بیرونی و ظاهرش از ارامش و شادی سرشار هست
ممنونم از هتون
با سلام و تشکر از شما دوست عزیز
پاسخ شما به پاسخ مورد نظر ما نزدیک بود.
با عرض سلام خدمت استاد تقوی زاده عزیز
سپاسگذارم از شما آموزش های خوبتون.
جواب مد نظر من اینست که مهم اینه که ما تمرکزمونو روی چی میزاریم. چون هر کس در دنیا از عینکی که داره میبینه عینک باور ها و نگرش خاص خود اون فرد.
یه مشاور میاد یه نظری میده راجب یه کار برای موفقیت.
برای یکی ممکنه اون حرف درست باشه و جواب کار
ولی برای یه فرد دیگر اصلا مرتبط نباشه.
اما من خودم برای اینکه بفهمم یه حرف درسته یا نه با قانون ها میسنجمش. در ذهن من قانون ها خیلی استوار تر ایستاده اند و برمبنای اونا وزنه میشن مثلا طبق قانون توجه ما هر کجا تمرکز و توجه بزاریم همونو کشف میکنیم.
حالا بالفرض یکی میاد میگه زندگی منو دوستام نابود کردن. برای موفقیت باید دوستان خوبی داشت. من در ذهنم طبق قانون میگم توجه خودش باعث اینه و حرفش درست نیست.
ممنون از استاد عزیز🌺❤✌
با سلام و تشکر از شما دوست عزیز
پاسخ شما به پاسخ مورد نظر ما نزدیک نبود.
حس قلبی و درونی که از آگاهی رسیده شده از هوشمندی در وجودمان نشئت میگیرد مهمترین مورد است .
با سلام و تشکر از شما دوست عزیز
پاسخ شما به پاسخ مورد نظر ما نزدیک نبود.
به نام خدا.ویژگیهایی که توجه میکنم این است که ۱:فرد موردنظرکاملا آگاه به راز جهان و ساز وکار این دنیا باشد.واز جدیدترین تحقیقها و نظرات روز جهان آگاه باشد.و۲:مهم تر اینکه حتما خودش با استفاده از قوانین جهان به نتایج ودریافت مستمرنشانه ها رسیده باشد.درغیر این صورت هرچند آموزشهای او در ظاهر خوب و درست و زیبا وهیجان انگیز باشد اما چون خودش از طریق به کار بستن این اصول موفقیت به دستاوردی نرسیده است پس انرژی آموزشهای او آمیخته به شک وتردیدخواهد بودبنابراین حتما خودش باید به نتایج اولیه رسیده باشدوپیوسته درمسیر رشد باشد.۳:برای آنچه میگوید دلیل وبرهان بیاوردواز زوایای گوناگون علم و عرفان و..مطالب راهمسو کند.۴ونحوه بیان وتدریس او روشن وساده باشد تا به دل وذهن شاگرد بنشیند.وتاحد امکان مطالب پیچیده ریز و شکسته وقابل هضم برای مخاطب باشد.از مثالهاوداستان های واقعی استفاده شود.
با سلام و تشکر از شما دوست عزیز
پاسخ شما به پاسخ مورد نظر ما نزدیک نبود.
۸ اساتیدی ک این قوانین دنیا رو تدریس میدهند بخوبی آگاهند ک میزان نعماتی وارد زندگی انسان میشود براساس یک سلسله قوانین الهیست نه براساس دلرحمی یا دلسوزی پروردگار
۹یک استاد واقعی ب خود باوری رسیده است ن خودخواهی
۵از نیرویی (انرژی اندیشمند)ک در جریان خوشبختی در حال حرکت وبصورت پیوسته متصل برخوردار است
۶برا فروش محصولات کسی رو تخریب نمیکند ک این خود نشانه ی باور کمبودهایت.
استاد ک این مسیر رو طی کرده بخوبی آگاه است ک خداوند یا جوهره ی اندیشمند افراد شبیه خودش رو توی مسیرش قرار میدهد.
۷یک استاد واقعی خود بعد از مطالعه واگاهی وایمان ب این مسیر آموزش ازطریق نشانه ها هدایت شده است.مثل استاد تقوی زاده یا خانم استرهیکس
۸تمام تلاش وتمرکز بر پایه استاد براین است که دانش آموزان دراین مسیر از نتایج خوب برخوردار باشند.
۸
۸
۱مسیر تکامل وتدریجی رو طی کرده
۲باور فراوانی رو دارد ن باورهای محدود
۳بخوبی میداند ک جهان افرادی مسیرش قرار میدهد ک هم فرکانس با خود استاد است.
۴استادبخوبی درک کرده ک این سخنرانی برا همگان نیس
۵
با سلام و تشکر از شما همراه عزیز
پاسخها همگی درست هستند ولی به اندازه کافی به مورد مهم مورد نظر ما اشاره نکردید
باعرض سلام وتشکرازمطالب وبیان بسیارعالی شما،به نظرمن درستی دیدگاه مدعیان رااز سبک زندگی ورفتار وگفتار آنان واینکه عقایدشان چقدرباسرشت ماهمخوانی دارد وبه مااحساس خوب میدهدواینکه قبول یاعدم قبول عقاید آنان توسط ما باعث ایجاد چه برخوردیا عکس العملی توسط آنان نسبت به ما می شود تاحدزیادی تشخیص داد .سپاسگزارم .🙏🥰
با سلام و تشکر از شما دوست عزیز
پاسخ شما به پاسخ مورد نظر ما نزدیک نبود.
سلام و درود امیدوارم اوقات شیرین و دلپذیری رو تا به حال تجربه کرده باشید
بریم سراغ جوابی که به نظرم درست میاد توسط اطلاعات و هدایت هایی که شدم
اگر بخوایم به طورخلاصه و الویت بندی بگیم
مهم ترین و اصلی ترین عاملی که میتونه برای ما محکی باشه تا طلای واقعی رو از تقلبی که شاید ظاهری شبیه با طلای واقعی داشته باشه اما در شرایط خاص که پیش خواهد اومد ناخالصی و تقلبی بودن خودشو نشون میده استفاده کنیم باید یکسری ویژگی ها داشته باشه مثل اینکه فراتر از دید محدود مادی و دنیوی و منظورم حواس پنج گانه باشه چراکه همونطور که ما خطای دید داریم یا اینکه به عنوان مثال حس شنوایی ما فرکانس های محدودی رو از کل فرکانس های صوتی میشنوه و نمیتونیم استناد کنیم که هیچ صدایی جز صدایی که ما میشنویم نیست و بی نهایت فرکانس هایی بالا تر و پایین تر از حوضه ی شنوایی ما وجود داره که مثالش رو در موجودات دیگه مثل وال ها میبینیم پس در نتیجه نمیتونیم به اونها استناد کنیم
پس میبینیم که محک ما باید چیزی باشه فراتر از این موارد که میشه گفت نه تنها چیره و مسلط تر از این حواس و قابلیت های فیزیکی ما باشه بلکه در ارتباط و به نوعی مسلط بر تمام اتفاقات جهان هستی باشه و در هماهنگی با اونها باشه و مثل یک ابر کامپیوتر که میلیارد ها محاسبات خام جبری رو شاید هزاران برابر سریع تر از ذهن تعلیم ندیده ی انسان میتونه حل کنه اون هم این اتفاقات رو بتونه نتیجه ی نهایی شون رو به ما بگه که ما بدونیم آیا این طرز فکر و ایدیولوژی یا این گروه و افراد مارو به هدفمون میرسونن یا نه پس فهمیدیم که این راهنما و هدایتگر ما باید این قابلیت برتر و چیره و هماهنگ بودن رو داشته باشه
در عین حال این رو میدونیم که همه ی ما انسان ها از ذاتی واحد که در زیبایی ها و هر آنچه خوب است بی نهایت است مشتق شدیم و همه همانطور که از اصل خودمون جدا شدیم و میخوایم به او برسیم (که دستیابی به ثروت .شادی.لذت.و هر آنچه زیباست و خوب است در راستای همان اصل ما که خداوند است و همه ی ما به این زیبایی های بینهایت میل و رقبت درونی داریم چون اصل ما اینه و ما هیچوقت به طور دایم ارضا نمیشیم تا به بینهایت همه ی این خوبی ها برسیم و وقتی به آن برسیم زمانی است که به اصل خودمون رسیدیم و با اون مثل قبل یکی میشیم )
پس اگه راهی درست باشه و واقعا مارو به اون بینهایت لایتناهی زیبایی برسونه قطعا با درون ما هم نواست و میدونیم که همه ی ما باهم در اوج عدالت آفریده شدیم و همه از هم هستیم و همه به یک و واحد متصلیم پس این در سرشت و درون همه ی ما بدون استثنا هست و هرکسی این قابلیت رو بدون استثنا داره
اما اون سرشت و اون هسته ی اصلی ما و اون خود واقعی ما چطور ما رو راهنمایی میکنه و چطور راه رسیدن رو به بینهایت خوبی و زیبایی و الله یکتا رو نمایان میکنه ؟
اول از همه باید به ندای اون گوش بدیم چراکه اون از ازل تا ابد با ما هست چراکه اصل وجودمونه و نمیتونه با ما نباشه چون اون خود ماییم
واون با احساس ما موافقت و یا مخالفتش رو تصمیم ما نشون میده به ما میگه که این راهی که انتخاب کردی .این کاری که داری میکنی این اطلاعاتی که داری میگری درسته یا نه تورو به من نزدیک تر میکنه یا نه درو تر میکنه آیا این همون نیمه ی گمشده ایه که مارو به اون اصل برمیگردونه آیا باید دنبال اون باشیم یا نه این یه سرگرمیه و مدت محدودی سر مارو گرم میکنه و بعد نه تنها مارو به مقصد نرسونده بلکه مارو به بیراهه برده و دور ترمون کرده از اصلمون
این احساس که به طور کلی میگیم اگر خوب باشه که به فرم های مختلفی مثل شادی . آرامش.رهایی.لذت درونی .و هزاران فرم دیگه که درک خوب بودنش از درونه ماها هست و ما یکسریشون رو اسم گذاشتیم روش مثل آرامش و شادی به ما میگه که این مسیر درسته این راهی که این افراد دارن مارو دعوت میکنند بهش به اون مقصده مارو میتونه نزدیک تر کنه
و بر عکسش هم هست اگه حس مارو بد کنه و درون و سرشت ما باهاش هماهنگ نباشه که نتیجه اش همون حس بده مثل حس های نگرانی.نا امیدی. ناراحتی.ترس و… به ما میگه این مسیر راه درستی نیست و همونطور که از اولش پیداست اگه وارد این مسیر بشی همین حس های بد رو بیش تر و بیش تر و چند برابر توش احساس و تجربه میکنی و برعکسش درمورد احساس خوب هم هست .(همونطور که میدونیم از هر چیزی جفتی وجود داره که روی دیگری از هم دیگه هستن)
خداوند هم علاوه بر اختیار برای همه انسان ها هدایت و راهنمایی فرستاده که همون احساس و هجت باطنی ما هاست که عقل هم میتونه با احساس همراه بشه و اونو بهتر کنه .
حالا موارد کم اهمیت تری هستند که میشه گفت در*مقایسه *با این نیروی عظیمی که به ما عطا شده از قدرت لایتناهی عالم
خیلی خیلی ضعیف و میشه گفت صفره
اما نمیشه گفت که اهمیت نداره به هر حال از مواردیه که لازمه و میتونه به طی شدن مسیر ما کمک به سزایی بکنه
تفاوت بود و نبودشان در عوض شدن اصل و گمراه شدن ما در صورت نبودشان نیست اما همچون روغنی که چرخ دنده ها را روان تر میکند و حرکت را کم صدا تر و نرم تر میکند بودنشان لذت بخش و دلگرم کننده است! اما در عین حال این ظرفیت و قابلیت رو ندارند که به تنهایی اصل قرار بگیرند پس نباید به عنوان اصل اشتباهشون بگیریم چراکه به تنهایی اگه رکن قرار بگیرند بسیار احتمال زیادی هست که ما رو به بیراهه ببرند اگر به خود نیاییم و اصل رو نیابیم
یکی از این موارد اینه که خود این افراد به کجا رسیدند
به قول Sir. Kevin Trudeau
“؟who you are listening to”
“ببینید که به چه کسی گوش میکنید”
و ایشون توصیه میکنند که “به حرف کسی گوش کنید که حاضرید جاتونو باهاش عوض کنید”
نمیخوام بگم این حرف صد در صد درسته و تنها به حرف کسانی که موفق شدن باید گوش کنیم ولا غیر چراکه ممکنه از تجربیات کسانی که شکست خوردن هم بتوانیم درس های ارزشمندی را فرا بگیریم
اما یکی از فاکتور های مهم فرعی میتونه این باشه که اون گروهی که مثلا ادعای یافتن راه حق حقیقت را دارند
خودشون چقد از این مسیر فیض بردن و کجای راهن میدونیم که راه خدا تنها راهیه که بهترین هارو به میزان بی نهایت و افزاینده و لایتناهی داره
حالا این افراد نمیگیم بهره کامل ولی در حد ظرفیت خودشون آیا تو این مسیر سیر آب شدن آیا حال دلشون خوب هست ؟ آیا با خودشون تو صلح هستن؟ آیا خودشون و دیگران رو قلبا دوست دارند؟ و همه ی اون فاکتور های زیبایی و خوبی که سرشت ما دنبال آنها هست را کسب کرده اند در حدی که مد نظر ماست ؟
البته همانطور که میدونیم هیچ یک از مسیر های فرعی نمیتوانند معیار اصلی ما باشند
مثلا ممکنه این فاکتور باظاهر سازی به خطا بره
مثلا اون گروهی که مسیر حق رو ادعا میکنن پیدا کردن به ظاهر در اجتماع و جمع همیشه خنده رو و خوشحال اند اما در خلوت خودشون یا با نزدیکان شون رفتار بدی دارند یا با خودشون مشکل دارند و در صلح نیستن با خودشون و کمبود ها و ضعف هایی دارند که اونها رو به عمد از بقیه میپوشانند تا اعتبار پوشالی شون رو حفظ کنند که صد در صد جریان کل جهان به سوی خیر و درستیه و هر چه به ناحق باشه زایل و رسوا میشه و دیر یا زود نمایان میشه حق و باطل نابود میشه که این مورد هم یکی دیگر از راه هاست که به ما نشون میده همیشه گروهی که راه درست را رفتند جهان حمایتشون میکنه و درخودش زنده نگه شون میداره و جاودانه میشه اما شر و بدی رو هضم و نابود میکنه اما خب ما شاید مایل نباشیم تا انتهای داستان صبر کنیم پس ترجیه میدیم که همین الان نتیجه رو بدونیم و راه درست رو تشخیص بدیم پس از احساس و او سرشت الهی مون هدایت میخوایم همونطور که در بالا توضیح دادم
یکی دیگه از راه های فرعی اینه که با استفاده از تجربیات و اطلاعاتمون که در مقابل اطلاعات جهان واقعا ناچیزه اما به نوبه ی خودش و از دیدگاه ما به نسبت پر باره استفاده کنیم و قدرت منطق رو هم به اون اضافه کنیم و با استدلال هایی که میتونیم محاسباتی جبری کنیم و نتیجه رو به ضم خودمون پیش بینی کنیم
که همونطور که میدونیم ما واقعا نیمدونیم! خیلی فاکتور ها هست که ما در نظر نگرفتیم یا اصلا حتی نمیدونیم وجود دارند تازه این با این فرضه که هیچ خطای محاسباتی نداشته باشیم و عادلانه و بدون غرض و ذهنیت های قبلی این مسیر و این موضوع رو ارزیابی کنیم .
امیدوارم که شما هم همونطور که من از نوشتن این متن لذت بردم و اطلاعاتی هم که در ذهنم بود دوباره به سطح خود آگاهم اومد و تفهیم شد برای شما هم لذت بخش بوده باشه خوندش
و همونطور که چند مورد در رابطه با راه های فرعی گفتم میتوان مسیر ها و روش های بسیار دیگری را هم ذکر کرد که شاید من یادم نیومد یا هنوز بلد نیستم اما مسیر اصلی هیمشه هست و هرچه اتصالمون رو بیشتر و بهتر کنیم با منبا اصلی مون و تسلیمش باشیم و هی نخوایم منطق و نظر خام خودمون رو قاطیش کنیم مارو به بهترین مقاصد که حتی تصورش رو بکنیم هدایت میکنه تنها لازمه که بهش گوش بدیم و ذهنمون باز باشه
از شما کمال سپاس رو دارم بابت تمام محبت ها و کار های بزرگی که در راستای آگاه کردن و اشتراک گذاشتن دانش و تجربه هاتون با ما داشتید
تقدیم با عشق و احترام
پوریا نادر
E-mail : naderpouria@gmail.com
۲- pourianader66@gmail.com
با سلام و تشکر از شما دوست عزیز بابت نکات ارزشمندی که ذکر کردید
ولی پاسخ شما به پاسخ مورد نظر ما به اندازه کافی نزدیک نبود.
من هم از شما توجه و نظرتون سپاس گزارم
خوشحال میشوم مورد هایی که میتوانم در آنها بهتر شوم و نقاطی که میتوان بهبودشان بخشید رو به من اطلاع دهید
و یک پیشنهاد ، به نظرم ایده خوبی باشه اگر زمانی که شما یا یکی از دوستان به نظران ما کامنتی اضافه میکنه مثل همین قسمت که شما برای من نظر نوشتید
به صورت اعلانی در E-mail به ما اطلاع رسانی شود
هم بازدید ها افزایش پیدا میکنه و هم پیگیری آخرین نظرات نسبت به پست ها برای کاربران ساده تر و دلپذیر تر میشود
با آرزوی زیباترین ها برای شما💎🌹
بنام پیدای پنهان…سلام ودرود بی پایان به استاد عزیزوبی نهایتم …جواب سوال اقای تقوی زاده…از آموزشهای که من درطی این چهارسال از استاد عزیزم آموزش دیدم و یادگرفتنم وزندگی خودم والویت بندی کردم وآموختم که الویت هرانسانی درزندگی باید اول خداوندباشدوخداروالویت اول خودش بدونه تا بتونه هرانچه درمسیررسیدن به هدفش هست وبه نفع احسنت به دست بیاره والویت دومش خودش و عشق به خودش باشه دراین صورت هرشخصی به نتیجه اصلی خودش وراه درست ورسیدن به کمال روبا عدالت درست ومسیربی نهایت به کمال میرسونه هرکسی خداوندیکتاوبی نیاز والویت اول یعنی داشتن همه چیزهای بی نهایت این کره خاکی ورسیدن به تمام هرآنچه که هست وتابی نهایت هست وراه درست وبه تکامل رسیدن حتی درزندگی درجهانی دیگرتابی نهایت هست وانچه که آرزوی داشتنش دروجودش بود بی نهایت هست وتا بی نهایت هم خواهدبودمی رسه وبه نظرم این راه درست وبی پایان هرشخصی درزندگی بایدباشه تا به اون خالق هستی یعنی خالق هرآنچه که هست برسه ودرهمه زمینه هابه نفع احسنت موفق وپیروزبشه…برای همه مافرزندان بی نهایت خداوند …خدای بی نیاز وبی انتهاروآرزومی کنم…تا که هستیم …هستیم وتابی نهایت هستیم وتابی نهایت هم خواهیم خود…ممنون وسپاس از استادعزیزم اقای تقوی زاده که بی نهایت بودن وبهم آموخت ومسیردرست رسیدن به خدای بی نیازوبهم نشون داد…ومن عاشقانه دراین مسیردرحال پیشرفت ورسیدن به خدای خود وعشق به خودرودرهرلحظه لذت میبرم…سپاس…سپاس…سپاسگزارم🙏🙏💙💐💐
با سلام و تشکر از شما دوست عزیز
پاسخ شما به پاسخ مورد نظر ما به اندازه کافی نزدیک نبود.
بنام یکتای بی همتا 🧚♀
پاسخ مسابقه شهریور ۹۹
«علم ، عمل را صدا میکند »
«راستی درختی ست که، بارش آرامش است نه نگرانی و تشویش »
کلیت : نشانه تشخیص اینکه ایا فردی که مسیر را نشان میدهد خود در گمراهی نیست بنظر من میتواند
توجه به سابقه و نتایج حاصل از عمل آنها که ناشی از علم و درایت و آگاهی همراه با اطمینان و آرامش درونی است ،باشدو همچین این افراد براحتی میتواند خود و انچه را که عرضه میکنند تضمین منصفانه و متعادل کنند چون از خود،راهشان و محصول خود کاملا اطمینان دارند و خود را مسیول ومتعهد میدانند و برای مخاطب خود حق آگاهی و اطمینان قایل هستند .
توضیحات:
از آنجایی که در عالم همه چیز دو وجه دارد ،وجه مثبت و خوب و وجه منفی و بد ،گاهی تشخیص اینکه چه کسی درست میگوید یا نه میتواند کمی سخت باشد (البته که برای کسانیکه باور درونیشان این است که خودشان و انسانها خوب هستند ،در اکثر مواقع با انسانهای خوب برخورد میکنند و اگر بنا به هر دلیل با انسانی فریبکار مواجه شوند در مدت خیلی کوتاه متوجه میشوند و میتوانند تشخیص بهتر ی را بدهند و انتخاب بهتری داشته باشند )
اما در کل آنچه بنظر من در این موارد بیشترین الویت را دارد ،الگوهای رفتاری افراد مورد نظر هست چرا که رفتارها و عملکرد افراد نشان دهنده خط فکری و باورهای آنهاهست اینکه چقدر سخن آن فرد در قالب عمل و نتایجی که حاصل کرده مشخص است و سابقه و تجربه ای که آن فرد در عمل کردن به انچه میگوید دارد میتواند از مهمترین عوامل باشد و عملی که مبنی بر دلیل و آگاهی باشد نه عملی کورکورانه و بدون دلیل یعنی من مخاطب بتوانم دلیل آ ن شخص یا گروه را بصور ت شفاف و غیر مبهم درک کنم ،و این خود نشانشه سازگاری درونی و توافق هست.
در واقع کسی میتواند راهنمای بهتر و مورد اطمینانتری باشد که خودش جلوتر و قبلتر آن مسیر را رفته باشد و نتایج در خور و مطلوبی بدست آورده باشد وبتواند با حس بخشندگی ،آنرا به دیگران براحتی ارایه دهد
طبق تجربه هایی که من داشته ام و آگاهیهایی که بدست اورده ام ، یکی از مهمترین ویژگیهای افرادی که راست میگویند و میتوان به آنها اطمینان کرد ،آرامش و اطمینان درونی آنها هست
افرادی که راست میگویند از یک آرامش و اطمینان درونی برخوردار هستند ،برای پذیرفته شدن خودشان یاانچه عرضه میکنند مبالغه و اغراق نمیکنند و برای اثبات خود به جنگ و نزاع و جدل متوسل نمیشوند ،چون اطمینان آنها به خود و مسیرشان ،آنها را بی نیاز از این موارد میکند
و مثالی هست که میگوید (تاکسی خالی هست که برای پر کردن خود بوق میزند نه تاکسی پر) و این میتواند بیانگر این باشد که کسی که از درون پر است و صداقت دارد نیاز به هیچ سر و صدا و مبالغه ای ندارد.
همچنین آنها حد تعادل را رعایت میکنند نه انقدر متواضع هستند و نه انقدر متظاهر و آرامشی که دارند از روی آگاهی و بصیرت هست نه از روی جهل و بی اهمیتی.
افرادی که از خود و محصولشان مطمین هستند ،براحتی تضمینی برای محصول و… دارند
مثلا بسیار پیش امده که ما از مکانهایی خرید کرده ایم که در مورد محصول و کالای خود هیچ مسیولیتی را نمیپذیر و بر عکس گاها دیده ایم جنسی که از ارزش آن مطمین هستند را خودشان میگویند اگر خراب شد یا…. خودمان پس میگیریم و ضمانت میکنند…
و افرادی که راست میگویند و در گمراهی نیستند هیچ مقاومت و ستیزه ای و خشمی در برابر مخاطب ندارند خود را مسیول میدانند و به مخاطب هم حق میدهند که باآگاهی و اطمینان مسیر یا کالای خود را انتخاب کند.
با تشکر از جناب تقوی زاده عزیز و دیگر اعضا گروه خود و خدا 🌷🙏🌷
با سلام و تشکر از شما دوست عزیز
پاسخ شما به پاسخ مورد نظر ما به اندازه کافی نزدیک بود.
به نام الله
به نظر من اولین ویژگی ای که میشه در یک فرد دید که بشه بهش اعتماد کرد در مسیر موفقیت، علم و اگاهی اون فرده که در سطحی از آگاهی باشه که چه از نظر علمی چه از نظر دیدگاه مذهبی و اجتماعی و عقلانی طرف مقابلش رو بتونه توجیه کنه دومین ویژگی، تجربیات اون فرده که شرایط مالی ،سلامتی،روابط و ابعاد دیگر زندگی او بیانگر تجربیات و مسیریه که اون فرد برای خوشبختی طی کرده،سومین ویژگی توجه به افراد و یا شاگردانیه که با اون فرد در ارتباط بودند یا از علم و اگاهی اون فرد استفاده کردند و نتیجه مطلوبی گرفتن و تونستن مسیر زندگیشون رو تغییر بدن.
با سلام و تشکر از شما دوست عزیز
پاسخ شما به پاسخ مورد نظر ما به اندازه کافی نزدیک نبود.
باید به کسی گوش بدیم که جای ما بودن و به جایی, که آرزو داریم رسیدن
چون این افراد دغدغه های مارو بهتر میدونن و میدونن که چی باید به ما آموزش بدن
و ما در نهایت باید به خودمان و احساساتمون گوش بدیم
با سلام و تشکر از شما دوست عزیز
پاسخ شما به پاسخ مورد نظر ما به اندازه کافی نزدیک نبود.
ازنتایجی که افرادتوزندگیشون گرفتن میتوان فهمیدکه تاچه اندازه روی خودشون کارکردن وازلحاظ مالی,روابط,ارتباط باخداموفق هستن.
ولی ازنظرمن,اینکه من برم دنبال اساتیدوببینم چه نتایجی گرفتن وچه روشهایی داشتن مهم نیست ,مهم اینه که من چه باورهایی دارم وتوچه مداری قرارگرفتم ,چه ارتعاش وفرکانسی دارم که متناسب بااین موارد,افراد,شرایط واردزندگی من میشن,بدون اینکه تحقیق کنم که کدام استادچه نتایجی داشته.
نمونه بارزش اقای تقوی زاده ,اساتیدوکتابهای دیگه هستن که من نه اسمی ازشون شنیده بودم ونه میدونستم چجوری بایدپیداشون کرد,مثل بقیه بچه هاکه هرکدوم داستانهای خودشون رودرمورداشنایی با مسیرموفقیت داشتن البته متناسب با مداری که خودشون توش بودن.مگه مولانادنبال شمس بود,مولانا تومداری بود که شمس اومدتومسیرزندگیش.اصلا نیازی نیست ما دنبال استادی باشیم تنهاکاراینه که روی خودمون کارکنیم بقیه کارهاتوسط جهان انجام میگیره.
درجهان هرچیزچیزی جذب کرد
گرم,گرمی راکشید وسرد سرد
قسم باطل ,باطلان رو میکشد
نوریان ازنوریان هم سرخوشن
اگرکسی روی خودش کارنکرده باشه روی باورهاش کارنکرده باشه به احتمال ۱درصداگه بابهترین اساتیدجهان هم برخوردداشته باشه محاله درک کنه اون اساتیدچی میگن.نمونه بارزش پیامبر(ص)بودکه اونقدرتشنه هدایت مردم بودکه خدا فرموداگرنردبان بزاری وبری تواوج اسمان یا زمین رابکنی وبری قعرزمین اینهاایمان نمیاورند.
جهان,اینه تمام نمای منه.
دررابطه باخدا,اینکه خدا مهربانه وعشق مطلقه شکی نیست ولی هرکسی به اندازه باورخودش خدارومهربون یا ظالم میبینه,همون خدای مهربون توقران به عنوان مکارترین مکاران بیان شده. .چندروزپیش یه صحبتی بایه خانمی داشتم برگشت به من گفت ازخداهیچی به من نگوخدا خیلی تواین دنیا عذابم داده.حالا من بیام ازمهربونی وعشق مطلق بودن خدابهش بگم مگه میتونه درک کنه.مابایک سیستم طرفیم که اصلا عشق مطلق نیست,اصلا ازاین خبرهانیست که توهرکاری کردی خداتوهرشرایطی برات مهربان وبخشنده باشه!!
درمسیردرست باشیم خداهمه چیزبهمون میده وبرعکس.
مادریافت کننده هستیم اون دهنده. همین ایه قران که میفرماید((اذا سالک عبادی انی قریب اجیب))زمانیکه بندگانم ازتودرباره من سوال کردندبگومن به انهانزدیکم واجابت میکنم درخواست هردرخواست کننده ای را.رابطه ماباخدایک رابطه دوطرفه است.
بجای اینکه ببینیم بقیه چی میگن به این توجه کنیم که قانون چی میگه ,همون قانون تغییرناپذیرجهان هستی.
زمین بایداماده باشه,تابتونیم توش دانه بکاریم.
با سلام و تشکر از شما همراه عزیز بابت ارسال پاسخ
نکات خیلی خوب و درستی اشاره شد ولی پاسخ شما به اندازه کافی به پاسخ مورد نظر ما نزدیک نبود.
ضمن تشکر از وب سایت فوق العاده تاثیر گذارشما
ممنون بابت درگیر کردن مخاطبان با سئولات کلیدی و تاثیر گذار
پاسخ به سئول وب سایت به صورت مختصر به شرح ذیل
۱- ما تا زمانی که دچار مقاومت و قضاوت ذهنی هستیم قادر نخواهیم بود درک درستی از اشخاص داشته باشیم
۲- با داشتن شرایط بند یک وو با مراجعه به احساس درونی متوجه می شویم شخص، مربی و یا گروه در مسیر درست هست یا نه!
۳- مربی در زندگی خیلی مهم هستی و خیلی مهم هست که واقعا به کی گوش می دیم محتوای صحبت ها، رفتار و احساس و انرژی که هر لحظه از ایشان سطع میشه خیلی مهمه.
۴- خیلی مهم که مربی و یا استاد خودش به چیزی که میگه باور داره خودش موفق بوده خودش به خدا رسیده یا نه
۵- آیا ما با این استاد و روش ایشون می ت.نیم ارتباط برقرار کنیم آیا روش ایشون در ما تغییر ایجاد می کنه قدرت نفوذ به درون محتوای ذهن منو داره می تونه به من کمک کنه از ذهن رها بشم و بتونم هر لحظه آگاهانه زندگی کنم
۶- سپاسگزار و شاکر هست
۷- ادم شادی هست؟
۸- منو یاد خدا می اندازد؟
۹- ادم عاشقی هست؟ عاشق بودن خصوصیت مهمی هست یعنی تونسته از خودش بیاد بیرون دیگری را هم دوست داشته باشه
۱۰- چه نگرشی و بینشی از جهان، خدا و انسان داره؟
۱۱- پیگیر هست؟
۱۲- صبر داره؟
۱۳- آدم های دور و برش براش مهم هستن احساس تعهد و مسئولیت پذیری داره؟
۱۴- خلاق و کنجکاو هست؟ فکر می کنه حرف میزه؟
۱۵- از حرفاش لذت می بریم؟
۱۶- مهربان هست؟
۱۷- معطر و خوش بو هست؟
۱۸- چه باورهایی داره؟ باورهای کلیدی زندگیش چی هست؟
۱۹- و…
وب شما شما در مسیر زندگی من قرار گرفته همیشه موفق و شاد و با خدا باشید
با سلام و تشکر از شما همراه عزیز بابت ارسال پاسخ
نکات خیلی خوب و درستی اشاره شد ولی پاسخ شما به اندازه کافی به پاسخ مورد نظر ما نزدیک نبود.
در ادامه پاسخ بطور کل باید از کسانی مشاوره و راهنمایی گرفت که قبلا دقیقا همینجایی که الان ما هستیم بوده باشند و به رشد واکاهی معنوی پله پله رسیده باشند تا بتوانند راهنماهای خوبی باشند
کسانی که اقدام به راهنمایی میکنند باید به چیزهایی که ما مد نظر داریم رسیده باشند ودر زندگی خوشان بطور مشهود دیده شود بعنوان مثال بخش ثروت اگر اگر کسی که خودثروتی ندارد یا پول حال حاضر او از فروش کتابی که شاید برای دیگران جالب بوده بدست اورده باشد نمیتواند راهنمای خوبی باشد .ثروت و پول بسیار معنوی و خدایی همانطور که سلامتی معنوی و خداییست و دائم جاری میباشد.
محمد غزنویmaidenfloyd33@gmail.com
با سلام و تشکر از شما همراه عزیز بابت ارسال پاسخ
نکات خیلی خوب و درستی اشاره شد ولی پاسخ شما به اندازه کافی به پاسخ مورد نظر ما نزدیک نبود.
درود بیکران و پر محبت خدمت شما استاد سعید تقوی زاده و تیم محترم خود و خدا
از نظر من وقتی به گروه و یا شخصی گوش میدهیم و یا در سمینارشون شرکت میکنیم
☆اولین راهنما برای برداشت حقیقت در گفتمان و پیام آنها، احساس و الهامی هست که در وجود ما به ما داده میشه، به این دلیل که ما به منبع حقیقی و اصلی که ذات قدوس خداوند است وصل هستیمو خداوند با قراردادن احساسات در درون ما ما رو هدایت میکنه و به سمت مسیر هدایت میکنه و اگر احساس عالی و حس کنجکاوی و اشتیاق در وجودمون موج میزد یعنی مسیر و شخص درستی را انتخاب کردیم …
۷☆دومین راهنما خود آن شخص و آن سمینار است که چه میوه ها و چه جایگاهی در زندگی اکنون و در آینده خواهد داشت چون شخصی که به منبع وصل باشه پر از ثروت (روحی، روانی، جسمی ، مالی و روابطی) هست و خود در زندگی به این موارد رسیده و در آرامش و بدون بحث و بزرگنمایی صحبتهاشون و سمیناراشون پر از انرژی مثبت و قدرت هست و افرادی که هم فرکانس و هم راستا با این مسیر الهی هستن به این افراد جذب میشند
☆سومین راهنما مدت زمانی است که سخنران در این مسیر قرار داره چون طبق قانون الهی برای هم فرکانس شدن با مسیر الهی و راست و حقیقت نمیتوان کوتاه رسید و میبایست روی باورها و فرکانس و هم ارتعاشی کار کرد تا در آن قرار گرفت … نمونه های کوین ترودو ، باپ پراکتر ، ناپلئون هیل و نویل گادارد سخنرانانی بودن که خود حداقل ۳۰ سال در این مسیر حرکت کردن سپس شروع به بیان حقیقت و راز الهی کردند
☆سومین راهنما عدم تلاش و تبلیغات و اثبات صحبت هایی است که فرد میکنه به این دلیل که چیزی که حق هست و افرادی که میبایست بشنوند و دریافت کنند خود به خود می ایند و مرید میشوند و دریافت میکنند به این دلیل این مورد رو عنوان کردم چون افرادی که این روزها در این عرصه فعالیت میکنند بسیار زیاد شدند و تبلیغات بسیار زیاد و هزینه های بسیار میکنند
سپاس از اینکه نظر بنده را خواندید
🌻
با سلام و تشکر از شما همراه عزیز بابت ارسال پاسخ
پاسخ شما به اندازه کافی به پاسخ مورد نظر ما نزدیک بود.
سلام
وجیهه دوستار هستم vdoostar@gmail.com
اولین نشانه این هست که آن فرد هیچ لینک و قرارداد انرژیکی و وابستگی برای رسیدن به هدف(مالی، روابطی و یا رسیدن به خدا و…) نسبت به خودش یا سیستم خودش در فرد ایجاد نکند بلکه فقط راهی باشد که برای نشان دادن و وصل کردن افراد به منبع اصلی همه انرژیها که خداوند هست، باشد و تمام تلاشش برای رساندن فرد به نقطه ایست که با روح خالق یکی شود چراکه جواب تمام آرزوهای شخص فقط در یکی شدن او با خداست
دومین نشانه اینست که خودش را بهترین و عالیترین راه ومسیر نمیداند و لذا در افراد احساس نیازمندی و کمبود ایجاد نمیکند که اگر به سیستم او متصل نشوند، به اصطلاح از قافله عقب میمانند و به اراده آزاد افراد احترام بگذارد
سومین نشانه اینکه زندگی فردی خودش نشانه ایست از اینکه چقدر ایمان و عملش با گفته هایش مطابقت دارد اصطلاحا عالم بی عمل نباشد در زندگی شخصی اش ایمان و اتصال به خداوند محسوس است و آرامش در وجودش موج میزند و چالش ها ومسائل شخصی خودش را حل کرده است.
متشکرم برای برگزاری این مسابقات که باعث رشد فردی ماست
در نور و عشق الهی باشید
با سلام و تشکر از شما همراه عزیز بابت ارسال پاسخ
نکات خیلی خوب و درستی اشاره شد ولی پاسخ شما به اندازه کافی به پاسخ مورد نظر ما نزدیک نبود.
با سلام و درود فراوان
مینا عطرچى
من اینجا فقط نظر شخصیم رو میزارم که خودم چطور تشخیص میدم
اول اینکه با خوندن یه متن یا شنیدن یه فایل صوتى به تشعشع کلام گوینده و احساس قلبى خودم توجه میکنم که ایا حس خوبى ازش میگیرم یا نه و متین و با ادب هست یا نه ، باید انرژیش بهم بخوره و از شنیدن و خوندن لذت ببرم و اشتیاقم رو بتونه زیاد کنه یعنى کلاً منو تشنه ادامه دادن کنه
٢- باید گوینده ساده سخن بگه و مسائل رو پیچیده نبینه یعنى بینش سادگى و آسانى و البته قدرتمند و تاثیرگزار باشه و هرگزمحدودیت به زمان و مکان و نژاد و زبان و مرزبندى نداشته باشه و عارى از تعصب باشه و خودش رو خاص نبینه و دربرگیرنده خیر و صلاح همسان جمعى و تمام بشریت و هستى باشه و ذهنیت وحدت گرا و صلح طلب باشه
و مثبت اندیشى و هدفمندى و نظم در ارائه مطلب داشته باشه
٣- نگاهى به گذشته ایشون میندازم که ایا تجربه کافى و درکى از کلامى که گفته میشه دارن یا نه و روحیه گوینده برام مشخص بشه
۴- منیت و تبلیغات و قول زیادى نداده باشد و داستان مرید و مرشدى نداشته باشه و قدرت انتخاب و مانور منو نگیره و امر و نهى نداشته باشه
و بطور کلى تعادل در سخنان کاملاً مشخص دیده شود و کلاً ازادى بیان و دموکراسى دیده بشه و دید گسترده اى به خوشبختى و موفقیت داشته باشه یعنى خوشبختى رو محدود به یه مورد خاص نبینه و حرفاش بهم انرژى بده نه اینکه انرژیمو بگیره و بهم ترس و اضطراب نده و دید منو گسترده تر کنه
۵- دلایل کافى براى اثبات گفته ها همراه با ذکر منابع مشخص براى هر نوع شخصیتى رو داشته باشه و بتونه پاسخگوى سوالات در حوزه بینشش داشته باشه
۶- احساس مسئولیت و سخاوتمندى در بیان حقیقت و خوش قلبى و خوش عملى و خوش ذهنى و هوشمند بودن و البته وقت شناسى و حریم شناسى داشته باشه و روى هدفش تمرکز داشته باشه و انگى به دیگرون که باهاش هم عقیده نیستن نزنه و عجول و استرسى نباشه و هیچى رو تحمیل نکنه و ازش ارامش بگیرم ، کلاً هر روز باید کنارش حال دلم و روزگارم بهتر بشه و منو به اصل خودم نزدیکتر و قدرتمندتر و هدفمندتر کنه
و البته همه اینا خیلى زیاد برام زمان نمیبره و حس میکنم این گوینده حقیقتى براى بیان داره که قطعاً تاثیر مثبت تو زندگیم و روح و روانم میزاره و باهاش تضادى نمیبینم و حتى برام جالبه و زود انتخابش میکنم و وارد عمل میشم
امیدوارم که پاسخ من به سوال شما درست باشه
موفق باشید 🌹
با سلام و تشکر از شما همراه عزیز بابت ارسال پاسخ
نکات خیلی خوب و درستی اشاره شد و پاسخ شما به اندازه کافی به پاسخ مورد نظر ما نزدیک بود.
باسلام، اولا اون مطلب برایمان حس و حال خوبی بدهد، ثانیا اثراتش در از روز اول ببینیم، بعدش هم اینکه خود اون شخص فرد موفقی باشد
با سلام و تشکر از شما همراه عزیز بابت ارسال پاسخ
پاسخ شما به اندازه کافی به پاسخ مورد نظر ما نزدیک نبود.
سلام خدمت استاد تقوی زاده و بقیه ی دوستان عزیزم!
به نظر من باید اول، شخص بخواهد که راه موفقیت و خوشبختی را پیدا کند! یعنی تسلیم مشکلات زندگی نشود و بخواهد که شرایط زندگی خود را تغییر دهد و تصمیم جدی بگیرد! پس این اولین قدم است!(خیلی ها تسلیم شرایط شده اند و عطای خواسته هایشان را به لقایش بخشیده اند که این تسلیم شدن،ناشی از باورهای محدود کننده ی زهر آلودی است که با شدت آن را پذیرفته اند)
ما باید ببینیم کسانی که راه موفقیت را آموزش میدهند،بر چه اساسی صحبت میکنند،بر اساس قوانین جهان هستی یا تجربیات شخصی؟!
مثلا کسانی هستند که سالیان سال درباره پیشرفت در کسب و کار تحقیق میکنند و به نتایجی میرسند و در آموزه هایشاناطلاعات خودشان را انتشار میکنند!
مثلا میگویند تبلیغات در کسب و کار نقش مهمی در ثروتمند شدن شما دارد باید شیوه تبلیغات را یاد بگیریم و مثلا باید به رنگ بسته بندی محصولاتمان توجه کنیم که برای مشتری ها جذاب باشد و در نتیجه فروش خوبی خواهیم کرد!
خب دوستان عزیزم! الان این راهنمایی که این استاد برای پیشرفت در کسب و کار کرده است،اشتباه است!
چون این راهنمایی بر اساس تجربیات او است نه قوانین حاکم بر جهان هستی!
(نمیخواهم بگویم که تبلیغات بد است! اما به هیچ عنوان اصل و اساس ثروتمند شدن نیست! ما اگر باورهای درستی درباره ثروت داشته باشیم و به دنبال شغل مورد علاقه مان برویم(نه آن شغلی که به دیدگاه بعضی ها یا خیلی ها پول توشه)،از طرف خداوند یکتا که سیارات و کهکشانها و… را آفریده،هدایت میشویم به مسیرهایی که ثروت و نعمت به وفور وارد زندگیمان میشود)
حالا ممکن است که خود این استاد کسب و کار از این روش که آموزش میدهد نتیجه گرفته باشد و شاید هم چندین نفر نتیجه گرفته باشند، اما دلیل نمیشود که همه نتیجه میگیرند چون اصل و اساس موفقیت بر پایه باور افراد است! نه شیوه های بازار یابی!
حالا فرض کنیم،کسی قوانین کیهانی را نمیداند و برای اولین بار پای صحبت این استاد کسب و کار نشسته است و به آموزش های او گوش میدهد!
خب این فرد باید ببیند خود این استاد که آموزش کسب و کار میدهد از آموزش های خود نتیجه گرفته یا صرفا دارد انتقال اطلاعات میکند! یعنی باید به خود ثابت کند که این روشی که این استاد ارائه میدهد،جواب میدهد!
حالا مثلا فرض کنید که این شخص آن آموزش های استاد کسب و کار را انجام میدهد و نتیجه میگیرد اما آن طور که تصور میکرد نیست! یعنی هنوز به استقلال مالی نرسیده است!
این فرد با خود میگوید:خب! این روش هم آن طور که میخواستم جواب نداد! حالت باید چیکار کنم؟! بالاخره چطور میتوان به استقلال مالی رسید؟!
به نظر من این فرد باید با دلی پاک و با نیت خالص از خداوند کمک بگیرد که راه ثروتمند شدن وموفقیت را به او نشان دهد!
در این صورت قطعا خداوند راه را به او نشان خواهد داد و این فرد میتواند به خواسته های خود برسد!
مثل خود من که خیلی درگیر مشکلات متعددی بودم! و از خداوند خواستم که مرا به بهترین مسیر ها هدایت کند!
و من به قانون جذب هدایت شدم!
خود من، دوستان عزیزم! به این قانون شک کردم که شاید همه ی این حرف ها اشتباه باشد اما وقتی که درباره قانون جذب هر روز و هر روز اطلاعات خودم را که سطحی بودند بیشتر کردم! و با قرآن همخوانی دادم و دیدم که قانون جذب را ۱۴۰۰سال پیش خداوند به زبان خیلی ساده بیان کردند! و آنوقت به این قانون ایمان آوردم و نتیجه هم گرفتم!
شاید بگویید که بعضیها اصلا به خداوند اعتقاد ندارند که حالا بخواهند با نیت خالص درخواست کمک کنند!
دوستان عزیزم! در بحث فرکانس ما صفر و یک نداریم!حالا این یعنی چی؟
یعنی اینکه ما نمیتونیم به کسی بگوییم که تو موحد کامل هستی و یا مشرک کامل!
میتونیم بگیم که تو داری به سمت توحید حرکت میکنی یا تو داری به سمت شرک حرکت میکنی!
چون به نظر من نتایج مثبت حدی ندارند یعنی هر چه قدر که ما نتیجه ی خوبی گرفته باشیم باز هم میتوانیم بهتر شویم و همینطور به صورت منفی!
این را گفتم که بگویم حتی آن کسانی که به وجود خداوند اعتقادی ندارند و پیش خود دلایل محکمی هم دارند، در بعضی جاها و در عمق مشکلات که درگیرش هستند و صبرشان تمام شده، در همان لحظات از نیرویی درخواست کمک میکنند!
چون فکر میکنم که کمک خواستن از خداوند در وجود تمامی انسانها حتی آنهایی که به خداوند اعتقادی ندارند، از بدو تولد نهفته است، یعنی با سرشت آنها عجین شده است!
هر انسانی در خود باورهایی دارد که از بچگی در ذهنش نقش بسته است! حالا باید انسانها بفهمند که آیا این همه باورهایی که در ذهنشان نقش بسته،خود به صحت آن باورها رسیده اند و یا هر سخنی که از خانواده،جامعه و… شنیده اند،چشم گفته اند و پذیرفته اند!
یعنی به نظر من باید اول، انسانها به صحت باورهایی که دارند اطمینان حاصل کنند! و درباره اعتقاداتشان تحقیق و تفحص کنند! و قطعا چنین انسانهایی که تحقیق انجام میدهند و همینطوری سخن هر کسی را باور نمیکنند،رستگار میشوند!
و راه خوشبختی و موفقیت در تمام جنبه های زندگی را پیدا میکنند!
چون ممکن است مثلا بعضی ها باور های محدودی داشته باشند که اصلا نخواهند که راه سعادت و خوشبختی و موفقیت را پیدا کنند!
مثلا کسی که عنان زندگی خویش را به دست تصمیمات دولت،خانواده،دلار و در یک جمله به عوامل بیرونی داده و به شدت هم برایش منطقی هست،فکرکنم که این فرد هر تلاشی را بیهوده میداند چون باورش این است که زندگی من دست خودم نیست و دست عوامل بیرونی است پس من هیچ قدرتی برای تغییر اوضاع ندارم و بهتر است که بسوزم و بسازم!
در آخر اگر بخواهم اولویت بندی کنم به این شکل میشود👇
۱٫صحت باورهایی که از کودکی پذیرفته ایم!تحقیق،درباره باورهایی که داریم!
۲٫تسلیم شرایط بد زندگی نشدن و دنبال راهکارهایی برای حل آنان!
۳٫مطابقت دادن صحبت های اساتید موفقیت با شرایط زندگی خودشان! و شرایط افرادی که به سخنان اساتید عمل کرده اند!.
۴٫مطابقت دادن صحبت های اساتید موفقیت با دینی که داریم(توجه داشته باشید که دینی که بر اساس تحقیق بدست آمده و نه دینی که همینجوری پذیرفته ایم من اعتقاد دارم که اگر تحقیق کنیم قطعا مسیر درست را پیدا میکنیم!)
۵٫در صورت صحیح بودن سخنان اساتید موفقیت با دینی که داریم و عمل کردن به سخنان استاد موفقیت و گرفتن نتایج عالی.
و با یک بیت شعر توضیحاتم را به پایان میرسانم👇👇👇
توی پای به راه درنه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت.
ببخشید که طولانی شد اگر در توضیحاتم اشتباه کردم شما به بزرگواری خودتان ببخشید!
در پناه خدای بزرگ باشید!!!
با سلام و تشکر از شما همراه عزیز بابت ارسال پاسخ
نکات خیلی خوب و درستی اشاره شد ولی پاسخ شما به اندازه کافی به پاسخ مورد نظر ما نزدیک نبود.
هر راهی و نشانه ای که حس درونی خوبی به شما میدهد و هنگامی که بر قدم برداشتن در آن سو احساس خوبی دارید نشان دهنده ی این است که شما درست انتخاب کرده و نتیجه مطابق درخواست شما و یا بهتر از درخواستی که داشته اید خواهد بود
با سلام و تشکر از شما همراه عزیز بابت ارسال پاسخ
پاسخ شما به اندازه کافی به پاسخ مورد نظر ما نزدیک بود.