سوال آبان ماه ۱۳۹۹ – دوره هفتم

به نظر شما چرا در مسیر رسیدن به اهدافمان و انجام آن کارهایی که خودمان میدانیم درست هستند و نتیجه آنها کاملا مثبت است تنبلی می کنیم؟ چرا احساس خستگی و ضعف انرژی داریم؟ و یا به نوعی اینطور میتوان گفت انرژی حرکت ما به سمت خواسته هایمان از کجا تامین میشود که با کمبود آن احساس تنبلی و خستگی می کنیم؟

نحوه ارسال پاسخ سوال‌ها برای ما

شما دوست عزیزی که علاقه‌مند به شرکت در این مسابقه هستید میبایست پاسخ خود را به‌صورت متنی در پایین همین صفحه در بخش دیدگاه‌ها (کامنت) برای ما نوشته و ارسال کنید.

  1. شما حداکثر تا تاریخ ۹۹/۸/۲۷ برای ارسال پاسخ خود فرصت دارید. بعد از این تاریخ به هیچ عنوان به پاسخهای ارسالی ترتیب اثر داده نخواهد شد.
  2. بعد از نوشتن پاسخ خود در بخش دیدگاه‌ها و ارسال آن (دکمه فرستادن دیدگاه)، پاسخ شما تا روز اعلام پاسخ اصلی، در این صفحه برای دیگران غیرقایل مشاهده خواهد بود. ولی بعد از انتشار پاسخ اصلی همه پاسخهای ارسالی در این صفحه برای همه کاربران  قابل مشاهده خواهند شد. (بنابراین از اینکه بعد از ارسال پاسخ خود دیگران نمی توانند آن را در سایت مشاهده کنند نگران نباشید زیرا پاسخ شما به دست ما رسیده است.)
  3. لطفا حتما ابتدا خلاصه‌ای از پاسخ اصلی خود را ارسال کنید. سپس توضیحات لازم را بنویسید.
  4. در پاسخ شما حتما میبایست اسم و فامیل و ایمیل ذکر شده باشد. (درغیراین‌صورت حتی درصورت ارسال پاسخ صحیح شما به عنوان برنده اعلام نخواهید شد)

جایزه افراد برنده در مسابقه آبان ماه ۱۳۹۹

به بهترین پاسخ ارسالی که دربرگیرنده توضیحاتی کافی و جامع باشد جایزه نقدی ۵۰۰ هزار تومانی تعلق خواهد گرفت که مستقیما طبق روال مسابقه‌های ما به حساب شخص برنده واریز خواهد شد.

اگر تعداد افرادی که پاسخ صحیح را ارسال کرده‌اند زیاد باشد به همه آنها (به غیر از شخص برنده جایزه نقدی) کدهای تخفیف ۵۰۰ هزارتومانی خرید محصول‌های آموزشی سایت خود و خدا تعلق خواهد گرفت.

“فراموش نکنیم درواقع همه ما با بالا بردن آگاهی خود برنده هستیم و نتایج مثبت آن را در زندگی خود خواهیم دید.”

به زودی پاسخ اصلی سوال مطرح‌شده در این دوره در همین صفحه قرار خواهد گرفت.

فایل صوتی پاسخ مسابقه آبان ماه ۱۳۹۹ گروه آموزشی خود و خدا از زبان سید سعید تقوی زاده



اسامی برندگان عزیز این دوره:

خانم ها:

فرانک خلجی مقیم

مرضیه اسدی پور

آقایان:

ابراهیم مشفقی گلی

مهدی سلامی

رامین مدرسی شریف

جناب آقای ابراهیم مشفقی گلی برنده جایزه نقدی ۵۰۰ هزار تومانی شدند و بقیه عزیزان کدهای تخفیف ۵۰۰ هزارتومانی خرید محصولهای آموزشی از سایت خود و خدا. که از طریق ایمیل جوایز آنها برایشان ارسال خواهد شد.

با تشکر ویژه از همه دوستانی که در این مسابقه شرکت و پاسخهای زیبایی را در بخش کامنت برای ما ارسال کردند.

اشتراک در
اطلاع از
guest
24 دیدگاه
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهدیه
مهدیه
3 سال قبل

وااااااااااااای خدایا شکرت😁 خیلی ممنونم آقای تقوی زاده🙏🏻 بالاخره راه حل بزرگترین مسئله زندگیم رو پیدا کردم.🙋🏻‍♀️

زهرا رمضانی کیا
زهرا رمضانی کیا
3 سال قبل

چون هدف اصلی مان را نمی شناسیم .در طول زندگی انقدر این شاخه به آن شاخه پریده ایم که دیگر به انتخاب هدفمان اعتماد نداریم .یا اینکه رسیدن به هدف اصلی مان آرزویی دور و دراز به نظر می آیدو همین پایمان را در راه رسیدن به آن شل می کند مهم ترین دلیل برای سست شدن قدم هایمان ترس است ترسی که اغلب ریشه در کودکی دارد ,,حلق مفقودی تلاش نکردن عدم استمرار در راهی وعدم داشتن ایمان به خود و توانایی هایمان است .کمال گرایی و اهمال کاری دو صفت شیطانی در رسیدن به اهدافمان می باشند.مهم ترین سد فکری آینده نگری است در صورتی که می توان در زمان حال زندگی و تلاش کرد .
برای رسیدن به اهدافمان بایددید وسیعی نسبت به خودو هدف پیش رویمان داشته باشیم و روی چیزی که میخواهیم تمرکز کنیم .مهم ترین عامل در رسیدن به خواسته ها اعتقاد به خود و پذیرفتن خویشتن بعنوان یک انسان , انسانی که خسته میشود ,ناامید میشود اما نمی نشیند , وقتی نمی نشیند دیگر نگرانی وجود ندارد, دیگر ترس از شکست خوردن سرجایمان میخکوبمان نخواهد کرد با هر اتفاق نا خوشایندی از زمین و زمان نمی بریم و فارغ ازهر نتیجه به خودمان به خاطر تلاش همیشگی افتخار خواهیم کرد ,,,,, و یادمان باشد رشد همیشه با درد همراه است ,,,,,,

علی باباحسنی
علی باباحسنی
3 سال قبل

عرض سلام خدمت استاد تقوی زاده

علی باباحسنی هستم با پاسخ پرسش آبان ماه

علت تنبلی کردن و نداشتن انرژی کافی درحقیقت میتونه این باشه که

اون شخص یا با تمام وجود اون هدف رو نمیخواد

و یا باور و ایمان لازم رو نداره چون هرچه ایمان بیشتر باشه سریع تر و باقدرت تر کار رو شروع میکنه و چون سریعتر و قدرتمند تر شروع کرده ایمان لازم رو هم داره سریعتر و بهتر نتیجه میگیره

حال میخواهم ادامه توضیحات رو تیتر وار ارائه بدم

۱ شک و تردید شک نقطه مقابل باور هست اگه باور نباشه انتظار دریافت هم نباید باشه

قانون جذب در صد درصد مواقع کار میکنه حالا چه باور داشته باشی چه نداشته باشی وقتی در حالت شک و تردید باشی آشفتگی بیشتری جذب میکنی تنها راه اینه که ظرف درونی رو خالی کنیم و به قدرتمون به عنوان خلق کننده ایمان بیاریم

۲ اعمال در تناقض با مقصود مان است اگه هدف کم کردن وزن است و تصور میکنیم که لاغر شدیم و بعد ۲۰ دقیقه مراقبه میکنیم تا به وزن دلخواه برسیم بعد بلند میشم و بلا فاصله یه ساندویچ پر سس میخوریم درواقع داریم خودمون رو نقض میکنیم اعمال نقض کننده با احساسات منفی مثل احساس گناه همراهه تا زمانی که این احساسات منفی مثل ناراحتی رنج و احساس گناه داریم در همان موقعیتی که هستیم میمانیم چون این احساسات به این معنا هستند که در حال جذب چیز هایی هستیم که نمی خواهیم

۳ خواسته ها شفاف و واضح نیستند وقتی در حال به کار بردن قانون جذب هستین باید خواسته ها شفاف و واضح باشن شفاف بودن لزوما به معنای خوب بودن نیست به این معناست که ارزش های غیر اصلی نباید با این خواسته ها عجین باشن مثلا اگه بگیم پول بیشتر میخوام تا بهم بیشتر احترام بذارن در واقع آرزو مورد احترام قرار گرفتن هست نه پول یکی رو باید انتخاب کرد یا پول یا احترام

۳ جذب از موضع نداشتن نمیشه بگیم من که پول ندارم و بعد انتظار جذب پول داشته باشیم

نمیشه بگیم چرا هیچ کس نمیخواد بامن باشه و بعد انتظار جذب عشق داشته باشیم
نمیشه بگیم من نمیخوام فقیر باشم و انتظار جذب ثروت داشته باشیم
در آخر باید عرض کنم که سوخت موتور ما برای رسیدن به خواسته ها و اهداف انگیزه (motivation) هست که این سوخت حاصل باور و ایمان قلبی میباشد

با تشکر و آرزوی سلامتی برای شما.

رامین مدرسی شریف
رامین مدرسی شریف
3 سال قبل

با نگاه به زندگی افراد موفق، متوجه خواهیم شد که این افراد، به هیچ عنوان، تنبلی نمیکنند. و بالعکس، افراد ضعیف و ناموفق، در کارهایشان با تنبلی مواجه شده و با آن همراهی میکنند. طبق قانون جفت آفریده شدن همه چیز، وجود ما انسانها نیز از بخشهای متفاوت و گوناگونی تشکیل شده است. قسمتی از وجود ما، خیر و خوبی است. و قسمتی دیگر، شر و بدی و تاریکی است. در مواقعی که ما تنبلی میکنیم، مشخص است که قسمت ضعیف و تاریک وجودمان، از خود مقاومت نشان داده و اجازه نمیدهد که به خواسته هایمان برسیم. زیرا این قسمت از وجود ما، انرژی منفی دارد و چون کاری که ما باید برای رسیدن به خواسته مان انجام دهیم، دارای انرژی مثبت است، طبق قانون دفع متفاوتها، این مقاومت درونی، خود را به شکل تنبلی نشان میدهد. حال اگر اجازه دهیم این تنبلی بر وجودمان غالب شود، قسمت شر وبدی وجودمان، گسترده تر میشود. اما اگر علی رغم وجود تنبلی، به انجام کاری که میدانیم درست است، مبادرت ورزیم، در اینصورت است که قسمت تاریک وجودمان کمرنگتر و ضعیفتر میشود و رفته رفته تنبلی کمتر میشود و بعدها نیز اثر خیلی کمتری برایمان خواهد داشت. همان گونه که میدانیم، این جهان از مدارهای مختلفی تشکیل شده است. هر بار که ما در دل این تنبلی زدیم و یک قدم به خواسته مان نزدیکتر شدیم، مدارمان یک سطح بالاتر میرود. و هرچه این مدار، بالاتر برود، مقاومت و تنبلی کاهش می یابد. انسانهای ضعیف، هروقت که دچار تنبلی شوند، تسلیم تنبلی شده و به راهشان ادامه نمیدهند. درنتیجه هرگز موفق نمیشوند. تنها مسئله ای که باعث میشود ما احساس کنیم برای انجام کاری که درست است، انرژی کافی نداریم و تنبلی کنیم، این است که مانعی در ذهن ما به وجود آمده است که ارتباط و اتصال ما با خواسته مان قطع شده است. ما انرژی رسیدن به خواسته مان را داریم، به شرطی که اتصالمان با خواسته، قطع نشود. از آنجایی که در این جهان همه چیز هوشمند است، خواسته های ما نیز هوشمند هستند و اگر ارتباط ما با خواسته مان برقرار باشد و روی آن متمرکز بمانیم، و به تحقق آن، ایمان و باور داشته باشیم، و شور و شوق و حس خوب رسیدن به آن را در دل خود داشته باشیم، خود خواسته، راه رسیدن به آن را به ما میگوید. و در اینصورت، تمرکز و تعهد ما برای رسیدن به خواسته،انرژی کافی را برای عمل کردن، در وجودمان قرار خواهد داد. و تنبلی هم به سراغمان نخواهد آمد. اما در صورتی که حواس و تمرکزمان از روی خواسته برداشته شد، شدیدا احساس خستگی و تنبلی خواهیم کرد. در این هنگام اگر دوباره حواسمان را به خواسته، متمرکز کنیم و دوباره با آن اتصال برقرار کنیم، تنبلی از بین خواهد رفت و انرژی کافی را به دست خواهیم آورد. و این انرژی در وجود ما به ایده ها، شرایط، محیط و کارهای فیزیکی خوب و مناسب برای رسیدن به خواسته، تبدیل میشود. تا به خواسته، نزدیک و نزدیکتر شویم. لازم به ذکر است که باید به گونه ای بر روی خواسته خود، متمرکز بمانیم که گویی در همین لحظه و همین جا، وجود دارد و به حقیقت پیوسته است. طبق قانون ضرب علامتها، هر چیزی را به خودش برگردانیم نتیجه همواره مثبت است. پس درمورد تنبلی هم اگر نسبت به خود تنبلی، تنبل باشیم، نتایج مثبت حاصل میگردد. همچنین لازم است که هر کاری را درست در وقت مناسب خود، انجام دهیم. و در اینصورت است که تاثیر بزرگ و ملموسی دارد. در غیر اینصورت، تاثیر چندانی نخواهد داشت. مانند این که دارو را در زمان درست و مناسب به بیمار ندهیم و تاثیری نبینیم. تنبلی، زمان مناسب انجام کار را از ما میگیرد. یکی از رموز مهم موفقیت، داشتن سرعت عمل در انجام کاری است که میدانیم درست است و باید انجام شود. یعنی باید آن کار، اولویت اول زندگی ما باشد. و این امر دقیقا برخلاف تنبلی است.

Seyedsajjad Sajjadi
Seyedsajjad Sajjadi
3 سال قبل

با عرض سلام خدمت جناب استاد تقوی زاده عزیز
امیدوارم حالتون عالی باشه.
۱. وجود هدف درست
۲. وجود باور های درست
این دوعامل از مهم ترین عواملی هستند که باعث ایجاد انگیزه در انسان برای انجام یک کار بدون وقفه میشود.
ما هر زمانی که به یک خواسته در زندگی مان رسیدیم طبق گفته آقای گدارد از یک تصویر ذهنی شروع شده. به اندازه ای که این تصویر جدی و آسان بشود انگیزه ما برای انجام اون کار بیشتره و راحت تر انجامش میدیم.
به طور مثال وقتی که میبینیم یکی شدید نیاز به پول داره و این مسئله خیلی جدی و حتی حیاتی هست مثلا برای عمل جراحی مادرش. خب در این زمان چون خیلی بحث جدی شده هر جوری شده سعی میکنه پولو جور کنه.(هدف جدی و درست و واقعی)
و در مورد دوم وجود باور های درست در ذهن
مثلا ما برای اب خوردن هیچ باور منفی و تومخی ای نداریم و به راحتی اون کارو انجام میدیم چون میدونیم آسونه. ولی وقتی بحث موفقیت در کنکور و یا ثروتمندی و … که در جامعه باور های منفی زیادی راجب ان ها وجود دارد پیش می آید. یه درصد از ذهن ما مثبت است چون احتمال میدهد بشود و یه درصدی از ذهن ما احتمال میدهد نشود. یعنی یه قسمت هایی منفی و یه قسمت هایی مثبت است و این منفی ها به صورت خستگی ها تنبلی ها و … ظاهر میشود.
برای فهم بیشتر به این مثال توجه کنید… فکر کنید ثروتمندی دقیقا شبیه رانندگی از این شهر به اون شهر باشد آیا باز هم وسطش خسته میشویم؟؟ قطعا خیر
………………
گاهی بروز این مشکلات میتواند از توجه و احساس های منفی روزانه هم باشد که سبب عدم تمرکز بر هدف میشود. و مارا از هدف دور میکند.
)منظورم کنترل ورودی های ذهنه)
………….
و هم چنین این میتواند فقط در اوایل مسیر تغییر مدار نیز باشد . ما میخوایم یه هدفی رو دنبال کنیم که در مدار ما وجود نداره و در مدار بالاتریه طبیعی است که مدار پائین و ضعیف ما دوباره مارا به سمت خودش جذب کند که میتواند به صورت تنبلی و خستگی ظاهر شود 🥰🌹
ممنون از استاد عزیز
خوشحالم از اینکه کنار شما هستیم و یاد میگیریم

مرضیه اسدی پور
مرضیه اسدی پور
3 سال قبل

بنام یکتای بی همتا🧚‍♀

طبق آنچه که من متوجه شدم ،علت اصلی تنبلی در زمانیکه میدانیم چه کاری درست هست اما برای انجام آن تنبلی میکنیم یا انجام آن برای ما سخت جلوه میکند،ناشی از عدم اتصال ما با خواسته مان است .

همه ما میدانیم که در بطن تمام خواسته ها و اهداف ما فقط یک چیز وجود دارد و آن رسیدن به احساس خوب است،زمانیکه ما هدف و خواسته مشخصی نداریم ،یا بر روی آن منسجم و متمرکز نیستیم باعث میشود که تنبلی در ما غالب شود که خود تنبلی در وجه های مختلف میتواند خود نمایی کند .

از آنجایی که باورها ،افکار و الگوهایی که از قبل در ما برنامه ریز ی شده نقش اصلی و اساسی در زندگی ما دارند اگر غالب افکار و توجه ما روی موارد منفی ،سختی ها، نشدن ها و موانع باشد احساس خوب از ما گرفته میشود و احساس بد در ما جایگزین میشود و این احساس بد خود را بصورت بی انگیزگی ،تنبلی و در نتیجه عدم پیشروی در مسیر درست میشود و تکرار مکررات و عادتهای قبلی میشود (همان مسیر انسان ضعیف و نا موفق که هنوز از قدرت و ارزش درونی خود استفاده نمیکند)

بنابراین اگر روی هدفها و الویتهایمان متمرکز باشیم و منفعتها و مزایایی که میتوانیم از آنها بهرمند شویم را مجسم کنیم احساس خوب در ما بوجود میاید و طبق آن احساس خوب و پر نشاط، ما خودبخود با انرژیی و انگیزه ای که بدست آورده ایم با سرعتی که ناشی از آرامش و خیال راحت است حرکت میکنیم و از انجایی که انرژیها قابلیت تبدیل شدن دارند انرژی حس خوب باعث بوجود امدن ایده ها ،افراد و راهها و اعمالی میشوند که ما را به هدفمان متصلتر و نزدیکتر میکند و این چرخه همیشه ادامه دارد ( افکار ما، احساس ما را شکل میدهد و احساس ما تبدیل به عمل میشود،چه خوب چه بد 🔄)

پس در نتیجه تنبلی در ما، نشان از قطع اتباط ما با هدف اصلی مان است و برای اتصال کافیست افکار و توجه خود را در راستای هدفمان برنامه ریزی کنیم.

با اینحال تنبلی چون بخشی از مسیر تکاملی ما هست همیشه به عنوان یک مقاومت با آن مواجه میشویم اما این ما هستیم که اگر کنترل توجه و افکار خود را در دست بگیریم میتوانیم بهترین حاکم زندگی خودمان باشیم و در برابر تنبلی ،تنبلی کنیم و آنرا به حداقل برسانیم تا بتوانیم نیرو و انگیزه درونی خود را همیشه یا بصورت غالب فعال نگه داریم .

سپاس فراوان از استاد تقوی زاده عزیز و دیگر اعضا گروه خود و خدا 🌸🌷🌸🙏🏼🙏🏼🙏🏼🌸🌷🌸

هادی گرمابی ( قرچگ)
هادی گرمابی ( قرچگ)
3 سال قبل

بنام جوهره ی اندیشمند یا انرژی اندیشمند یا خداوند وهاب

باسلام ب تمام دوستان همفرکانس ی من

پاسخ ب سوال مربوطه نبود انگیزه و منبع اصلی آن؟

تمام انسانها ک همچین ویژگی در وجودشان است دلیل بر نوع چیدمان وارایش ذهنی میباشد ک از دوران کودکی توسط جامعه خانواده و غیره ب ارث برده اند
و کاملا ی مسئله درونی میباشد (ضمیر ناخودآگاه)

۱ الگوی مناسبی ذهن ندیده ک ازاین طریق موفق شده ک میل واشتیاق سوزان داشته باش برا تغییر درواقع در نقط امن خود گیر افتاده
۲ اعتقاد براین ندارد ک دنیای درون است اتفاقات دنیای بیرون رو رغم میزند ینی دنیای علت و معلول

۳جهت فکری ک باعث بی انگیزه بودن شده رو باید باتمرین واگاهی تغییر داد تا این چرخه باانگیزه بودن بزرگ وبزرگتر شود تا آرام آرام ب مدارهای بالاتر هدایت شود ک دراون حالت مث شخص ورزشکاری میشود ک از سیگار کشیدن متنفراست یا از تنبلی متنفر است .
۴ گذشته ی انسان بی انگیزه است ک در زمان حال اون تاثیر گذاشته بخاطر شنیدها
۵منبع اصلی آن هم در ضمیر ناخودآگاه میباشد ک تبدیل شده ب عادات
وبرا ایجاد انگیزه با ذهن آگاه یا منطق به زمان حال عبارات تاکیدی راستای هدف باید تکرار ویا نوشته شود
تا چرخه ی ذهن مخالفه یا عکس بی میلی وبی انگیزه شود
ک این کارمنجر به نتایج پایدار میشود.

۶اگر یک شخص بی انگیزه این رو بداند وایمان داشته باشد که زمانی که تصمیم ب تغیییر کردن رو مایل است و میل اشتیاق سوزان برا تغییر را دارد (یک نیروی(خداوند) هدایت میکند ب مسیرهایی ک اون شخص ب هدف خود برسد.

فرانک مقیم
فرانک مقیم
3 سال قبل

برای رسیدن به هر خواسته دو موضوع بنیادین مطرح است ،خواستن آن هدف و به نوعی طلب آن و دریافت آن هدف و به نوعی رسیدن به آن.

یکی از اساسی ترین وجوه این موضوع در ابتدا این است که ما واقعا آن خواسته را از صمیم قلب بخواهیم. در مواردی که خواسته ی ما تنها نوعی هوس زودگذر می باشد، انرژی ما برای رسیدن به آن خواسته به مرور کم شده و اشتیاقی برای رسیدن به آن نداریم چون از ابتدا آن موضوع با وجود ما سازگار نبوده و در حقیقت چیزی نبوده که واقعا درون ما طالب آن بوده باشد در نتیجه به مرور شدت خواستِ رسیدن به آن کم میشود ؛ چه اینکه ایده ی فکری اگر انتخاب باشد و انتخاب اگر خواسته باشد و خواسته اگر باور باشد انسان را به حرکت در می آورد.

بخش قابل توجهی از انرژی حرکت ما به سمت خواسته هایمان از احساس باور رسیدن به آنها و اطمینان از این موضوع که آن خواسته از قبل به ما داده شده است، تشکیل میشود . زمانی که ما باور داریم خواسته ی ما بدون شک محقق خواهد شد با انگیزه مسیر خود را ادامه میدهیم. مانند کسی که دعوت نامه برای شرکت در یک مراسم دریافت کرده است ، کارهای خود مانند تهیه ی لباس و … را به سرعت انجام میدهد، او میداند که مهمانی وجود دارد و مجوز حضور برای او صادر شده است و خود نیز مشتاق شرکت است . درنتیجه نگرانی ، ترس یا نا امیدی ندارد و با خیال آسوده، خوشحال و مطمئن، در صدد تدارک مقدمات حضور خود می باشد.

یکی دیگر از عوامل از بین بردن انگیزه مقاومت های ذهنی در مسیر رسیدن به خواسته میباشد . مقاومت هایی که در ما ایجاد میشوند و به طرق مختلف مفاهیم متضادی را به ما القا میکنند مثلا : این خواسته مناسب تو نیست، امکان ندارد به این خواسته برسی ، زمانی طی شده اما هیچ نشانه ای پیدا نیست، راه رسیدن چه طور برایت مهیا میشود و ..‌.
در این میان نگهداری کانون توجه بر چشم اندازی که از محقق شدن خواسته ی خود داریم، نقش مهمی در حفظ انگیزه و نشاط و ادامه ی مسیرمان میباشد. اشعه ی نور منبع گرما ست اما زمانی میسوزاند که متمرکز و هم جهت باشد. پراکندن توجه به هر سمت و سو (به خصوص انرژی های سرد مخالف خواسته) یکی دیگر از عوامل تنبلی و از بین رفتن انگیزه می باشد.

یکی دیگر از مسائلی که سبب احساس تنبلی و سستی میشود اشتباه خودمان در چشم اندازمان به هدف میباشد.
یکی از این اشتباهات زمان تعیین کردن برای رسیدن می باشد به خصوص در ابتدای مسیر موفقیت و زمانی که هنوز باید علم و آگاهی بیشتری به دست آورده و از قدرت درونمان به درستی آگاه شده و از آن استفاده کنیم اگر برای رسیدن به خواسته زمان تعیین کنیم ، به تدریج که زمان طی میشود احساس ناخوشایند و نا امیدی در وجودمان رخنه میکند که نکند در زمان تعیین شده به خواسته ی خود نرسم.

در کل میتوان گفت انرژی که ما در ابتدای راه، برای رسیدن به هدف داریم، در مسیر خود، دستخوش همراهی با انرژی های گرم و سرد میشود ؛ آگاهی و هوشیاری ما از همسو شدن با انرژی های گرم و عدم توجه و همراهی با انرژی های سرد، نقش قابل توجهی در ثابت قدمی و شوق ما دارد؛ برای مثال بودن در کنار افرادی که تفکرات مثبت و انگیزشی دارند، اهداف ما را مهم جلوه میکنند، مارا مورد تشویق و همراهی قرار میدهند و… در ثبات یا حتی افزایش انرژی اولیه ی ما دخیل بوده و بودن در کنار افرادی که ضعیف هستند و افکار محدود دارند، به رشد و پیشرفت بهایی نمیدهند و… در سرد کردن و به سستی کشاندن انرژی اولیه ی ما نقش مهمی دارند.

بنابراین مجموعه ای شامل انتخاب درست هدف، برخورد صحیح با مسیری که در آن قدم گذاشته ایم و نیز برخورد صحیح با موانع ذهنی و انرژی های سردی که نمونه هایی از آنها در بالا اشاره شد ، ایمان و باور رسیدن و محقق شدن آن خواسته از قبل در انگیزه و شوق حرکت ما دخیل هستند که با شناخت درست آنها ، افزودن علم و آگاهی در مسیر موفقیت و برخورد صحیح با موانع، میتوان تا رسیدن به هدف، پر شور مسیر را ادامه داد‌.

محمد امین کرمی
محمد امین کرمی
3 سال قبل

به نام خدا
در پاسخ به سوال من تجربه ی شخصی خودم را ذکر میکنم
من هدفی دارم و در تلاش چند ساله برای رسیدن به آن هستم در ابتدای راه به خودم و دانسته های خودم و دیگران تکیه میکردم و با وجودی که اهل عبادت بودم ولی درک ضعیفی از خداوند و قدرتهای خدادادی و شناخت خدا و خودم داشتم سه سال به همین منوال گذشت و با هر شکستی نا امید و ضعیف میشدم تا جایی که حتی جسمم هم ضعیف و بیمار شد و یک روز چنان فشاری بر جسمم وارد شد که بستری شدم و سرم و ….بعد از این ماجرا قسم خوردم که از هدفم دست بکشم ولی به یک باره همه چیز عوض شد
سه ماه بعد از قسمم مرتب در نماز از خداوند میخواستم اگر موفقیتی در این کار هست به من نشان دهد
و آنجا شروع تحولات سه ساله ی دوم من تا به امروز شد. این مقدمه را گفتم تا جوابم واضح تر باشد

احساس ضعف و نا امیدی های ما در راه رسید ن به هدف به دلیل اتکا به خودمان و عدم اتصال به منبع اصلی شوق قدرت و هدایت است. درست است که خداوند از لطف خود هم با وجود نخواستن ما به ما کمک می کند ولی خواستن آگاهانه و دیدن تغیر ات بعد از آن منشا شوق و انرژی حرکت ما به سوی هدف است.

مهسا کاویانی
مهسا کاویانی
3 سال قبل

مهسا کاویانی مسابقه آبان ماه

با سلام بسیار خوشحال هستم که مجدداً در مسابقه دیگری از سایت شما شرکت می کنم و این امکان را دارم تا یادگرفته هایم را به امتحان بگذارم. در پاسخ سوال اول اینکه چرا در انجام کارهایی که خودمان می دانیم بازهم تنبلی می کنیم به نظر من تنها دانستن کافی نیست بلکه باید آنها را به عمل بنشانیم و این قسمت دوم یعنی عمل کردن خودش مستلزم یک انضباط است که برای آن باید ما در حرکت باشیم از آنجایی که این شخص تمایل به تنبلی داره طبق قانون جذب که مشابه ها همدیگر را جذب می کنند و متفاوت ها همدیگر را دفع می کنند ایشان از لحاظ سطح انرژی در انرژی هم مدار با تنبلی و بی حوصلگی قرار گرفته و تا زمانی که این شرایط رو تغییر نده یا این باور تنبلی رو نشکنه و در جهت مخالف آن حرکت نکند نمیتونه در مسیر موفقیت باقی بمونه در پاسخ سوال بعدی اینکه چرا احساس خستگی و ضعف انرژی می کند؟ به نظر من از آنجایی که لایه یا قسمت غیر متراکم این شخص مدتی در انرژی سرمایی متمرکز شده و باورهای منفی مثل عدم موفقیت ناامیدی بی عرضه گی کوچک بودن و غیره را پذیرفته در بعد فیزیکی و متراکم خود اینها را به صورت عوارضی مثل احساس خستگی و ضعف انرژی بی حوصلگی حس می‌کند. البته این سوال رو هم می‌توان از لحاظ پزشکی پاسخ داد که صرفاً بعد فیزیکی بدن در نظر گرفته میشه مثلاً جنب و جوش بیشتر میتونه کمک کنه به این شخص و یا مصرف آهن اگر که کمبود ویتامین داشته باشه و غیره. و در نهایت قسمت سوم سوال به طور مختصر می خوام بگم که ذهن قدرتمند تامین کننده انرژی حرکت ما به سمت خواسته هایمان است.

Www.teymoori.@gmail.com
Www.teymoori.@gmail.com
3 سال قبل

باسلام وسپاس مرضیه تیموری هستم جواب کوتاه وفرستادم نمیدونم پیامهام ارسال میشه یانه
جواب کامل سوال مسابقه:
کیفیت زندگی انسان اینکه درچه مسیری قرار دارد انسان موفقی هست یاخیر به طور مستقیم تحت تاثیر باورهای ذهنی اوست اینکه ساختار باورهای او از چه جنسی است مثبت یامنفی افکار واحساسات او را میسازد وبرعکس ان هم صادق است یعنی این سه تحت تاثیر یکدیگر قرار گرفته اند..که زاییده ی ان موفقیت یاشکست رادرزندگی انسان پدید می اورد… اینکه انسان از چم وخم مسیر هدفش اگاه هست ومیداند که چه میخواهد حال اینکه اشتیاق وانگیزه ی لازم را در قدم گذاشتن وطی کردن مسیر ندارد برمیگردد به ساختار باورهای او …ذهن انسان از لحظه ی تولد مانند لوح سفیدی هست که از همان ابتدا تحت تاثیر عوامل مختلفی مثل شرایط محیطی ..خانوادگی ..تعاملات اجتماعی..تربیتی ..حتی وراثت بسته به اینکه از جنس مثبت ودرمسیر درست هدایت باشند یا برعکس…تاثیر پذیر است..وبه مرور زمان تکرار و تداوم ان در زندگی فرد باورهای اورا میسازد که درپس واعماق ذهن او فرمان هدایت را دردست گرفته است ..ترس از شکست..عدم اعتماد به خود.. لایق ندانستن خود برای داشتن بهترینها..بی ارزش شمردن خود..حقیرشمردن خود ایمان واعتماد نداشتن وتکیه نکردن به قدرت مطلق هستی ومنبع تمام ثروتهای مادی ومعنوی همه وهمه از باورهایی شکل گرفته اند که سالیان سال تغذیه ورشد کردند و ویژگیهایی رادرمابوجود اورده اند که مارا درمسیر نادرست هدایت میکنند..که اتش اشتیاق را پیوسته درما خاموش میکنند وانگیزه ی لازم برای پیشروی درمسیر را از مامیگیرن …سوخت لازم برای استارت وشروع کار ..اتش اشتیاقی است که سرچشمه ی ان داشتن باوری قوی میباشد که مدال پیروزی را از همان ابتدای کار برگردن ما اویخته وماهمان ابتدا خودمان راپیروز وقوی میبینیم برسکوی موفقیت… سپاسگذارم

Www.teymoori.@gmail.com
Www.teymoori.@gmail.com
3 سال قبل

باسلام وسپاس از شما جناب تقوی زاده وهمکاران.. خلاصه ی مطلب
انرژی و قدرت وانگیزه ی لازم برای رسیدن به اهداف به طور مستقیم منوط به باورهایی هست که در ضمیر ناخوداگاه ما طی سالیان شکل گرفته وفرمان هدایت انسان را درمسیر درست یاغلط دردست دارند ….باورهایی مثل ترس ازشکست..عدم اعتماد به خود.. ولایق ندانستن خود برای به دست اوردن ان هدف ووصل نبودن وباور و ایمان نداشتن به به تکیه واعتماد به قدرت مطلق الهی میتواند اتش اشتیاق رادر انسان خاموش کند

مرضیه
مرضیه
3 سال قبل

باسلام وعرض ادب وخسته نباشید خدمت شما جناب تقوی زاده وهمکاران محترمتون.. انسان از لحظه ی تولد مانند لوح سفیدی هست که روح و جسمش اماده ی رشد و ترقی به سوی کمال خود است انسان در مسیری که طی میکند به سوی تکامل تحت تاثیر عوامل مختلف من جمله “شرایط محیطی ؛خانواده؛ افرادی که باانها درتامل هست؛ حتی ژنهایی که به صورت موروثی دریافت میکند همه وهمه در رشد او به سوی کمال خودش میتواند تاثیر مثبت یامنفی داشته باشد.. چون زندگی انسان ازپایه براساس باورها شکل میگیرد واین باورهای یک انسان هستن که اورادرمسیری که پیش رو دارد برای رسیدن به هدف هدایت میکنند . که همه ی این عوامل موثر درساخت وشکلگیری این باورها بسته به اینکه دارای چه بعدی از انرژی هستن ودرچه مسیری قراردارند میتواند روی ساخت ان درانسان تاثیر مستقیم بگذارد وحال اینکه وقتی ماهدفی رادنبال میکنیم وباوجوداینکه قاعده ی رسیدن به هدف رامیدانیم ومسیرها رامیشناسیم اما قدرت ؛ انگیزه؛ وانرژی لازم را برای قدم گذاشتن درمسیر را نداریم چون مابه قدرتی نیاز داریم که هیجان واتش اشتیاق رادر ما شعله ور کند واین لازمه ی حرکت وسپس موفقیت است واین قدرت تنهااز باور ما منتشر میشود اینکه خودمان را لایق رسیدن به این هدف نمیدانیم حالا ممکن است این هدف مثلا رسیدن به ثروت باشد””” دیگری عدم اعتماد به خود ..اینکه به تواناییهای خودمان اعتماد نداریم..یا ترس و وحشت ازشکست …نبود ایمان قوی نداشتن وتکیه نکردن به قدرت عظیم پرورگار که منبع اصلی رسیدن به تمام کمالات ونعمات وثروتهاست…پس انسان میداند ومیخواهد کار را شروع کند ودرمسیر موفقیت قدم بردارد ولی هربار کمتر پیش میرود وباشکست روبه رو میشود چون او نمیداند درپس واعماق ذهن او باورهایی شکل گرفته است که یک شبه بوجود نیامده است وسالیان سال است که به جای او تصمیم میگیرند پس قدم اول اینست که با تکرار و تمرین و سازندگی درمسیر جایگزینی باورهای منفی کهنه با باورهای مثبت سازنده تلاش خودش را اغاز کند وازانجایی که این باورها یک شبه بوجود نیامده اند باید زمان بگذارد و روی باورهای نهادینه ی ذهن خود کارکند وقدم اول تغییر افکار ودرنتیجه تغییر باورها و به دنبال ان دیدن اولین نشانه ها درمسیر موفقیت و قویترشدن باور وشعله ورشدن اشتیاق پس به دنبال ان برداشتن قدمهای بعدی وسعی وتلاش و درنتیجه رسیدن به هدف نهایی….

مریم فتحی
مریم فتحی
3 سال قبل

همانطور که میدانیم در جهان هستی همه چیز هوشمند است، خواسته و آرزوی ما نیز در درونش هوشمندی دارد. پس توجه کامل، تمرکز و وفاداری به خواسته باعث میشود که خود خواسته، راه رسیدن ما به آن را به ما بگوید. وقتی که ما با ذهن خودمان با آرزویمان اتصال و ارتباط داریم، آن خواسته دقیقا به ما میگوید که باید چه کارهایی و چگونه انجام دهیم تا در نهایت به آن برسیم. نباید حواسمان را از روی خواسته مان برداریم، و باید به وجود و حضورش ایمان و باور و اطمینان قلبی داشته باشیم که خواسته ما محقق میشود. راه رسیدن به خواسته در درون خود خواسته قرار داده شده است. پس ابتدا باید خواسته یا خواسته هایمان را مشخص کنیم، سپس برروی اهداف خود متمرکز و متعهد بمانیم در اینصورت خواسته، ما را راهنمایی میکند. شایان ذکر است که این پیغام ها را فقط و فقط ما که آن خواسته را داریم، دریافت میکنیم نه هیچ کس دیگر. وقتی این پیغام ها را دریافت کردیم باید به آنها عمل کنیم. این انجام دادن، به این معنی است که ما به تحقق آن خواسته، ایمان و باور داریم و میدانیم که واقعا وجود دارد چون اگر وجود نداشت ما نمیتوانستیم حسش کنیم ولی چون وجود دارد، بعد غیرمتراکم ما آن را دیده است پس ما نیز احساسش کرده ایم. پس ایمان و باوری که به دنبالش عمل جدید نباشد، ایمان و باور نیست. و لازم است که ارتباط با خواسته، اولویت اول زندگیمان باشد و مدام به آن فکر کنیم طوری که انگار از قبل، اتفاق افتاده است و به آن رسیده ایم‌. پس میتوان گفت که تعهد و دنبال کردن آرزو، انرژی حرکت ما را تامین میکند. و اگر عشق به خواسته، در درونمان زیاد باشد، هرگز شک و تردید و تنبلی و ترس به سراغمان نمی آید. وقتی که باور داریم که خواسته قلبی مان محقق میشود، دیگر حتی اگر خودمان هم بخواهیم، نمیتوانیم به سمتش حرکت نکنیم.

پریسا اکبریان
پریسا اکبریان
3 سال قبل

به نام خدا
پریسا اکبریان
پاسخ سوال دلیل احساس ضعف و خستگی در رسیدن به خواسته ها:
عدم آگاهی ریشه اصلی شکست است، اگر ما ندانیم مکانیزم جوابدهی جهان هستی به افکار و احساسات ما چگونه است زود دلسرد می شویم و به موفقیت هم نمیرسیم.

ما انسان ها در نوع چیدمان و الگوهای فکری مان با اینکه اصل و اساس همگی ما از یک جاست ولی متفاوتیم یعنی نوع نگاه های مختلف داریم قدرت و ضعف مختلف داریم به عنوان مثال در مورد مسائل ثروت چون من ذهنم، نگرشم، باورهام، رابطه ام با پول خوبه وقتی در مورد مسائل مالی تصویرسازی می‌کنم و هدف‌گذاری می‌کنم چون چیدمان ذهنم از قبل برای این مسئله آماده بوده من سریع توی مسیر درست می افتم و سریع هم نتیجه می‌گیرم، ولی از طرفی یک شخص دیگر اصلاً این طور نیست و یک عالمه ذهنش مخالفت داره با این موضوع باورهای منفی داره که نمیشه با این کنار بیاد چون وقتی این شخص که باور منفی در عمق وجودشه و در سطح وجودش پول رو میخواد وقتی میخواد این حس خوب رو یه خورده نگه داره و پیوسته بمونه با مخالفت اون باور زیری روبرو میشه و از میدون به در می شه یعنی باید مانع درونی از بین بره و تا مادامی که این باور منفی درونی غالبه اجازه رسیدن این شخص به هدفش رو نمیده. از طرفی ما می‌دانیم که داشتن حس خوب و نگهداشتن آن منجر به رسیدن به هدف می شود ولی اگر در درونمان به این سوال بر بخوریم که به چه حسابی و با چه دلیلی نگه داشتن حس خوب باعث رسیدن به نتیجه می شود و این مسئله برای ما کامل جا نیفتاده باشد ما به راحتی نمی‌توانیم به باور برسیم و کار را نصفه و نیمه رها می کنیم در این حالت ما از درون به یک مانع برخورد کرده‌ایم که نمیتونم ازش عبور کنیم بنابراین ما انسانها چیزی را می‌پذیریم که برامون قابل فهم شده و می‌تونیم بپذیریم، پس لازمه که برای افرادی که احساس تنبلی و سستی می کنند برای رسیدن هدف این پروسه جذب خیلی ریز تر بشه و موشکافانه تر بررسی بشه دقیقا مثل خوردن غذاست، خود اون غذای درسته به ما انرژی ای نمیرسونه در واقع وقتی که غذا در دستگاه گوارش ما تجزیه میشه و بعد توسط رگهای خونی جذب میشه اون وقته که بدن انرژی میگیره حالا در مبحث موفقیت وقتی قوانین برای من موشکافانه و با دلیل ریز میشه اون وقته که این مسئله برای من منطقی شده و ذهن منطقی من مقاومت نمیکنه چون دیگه در این صورت من میدونم که فرمولی که به من داده شده با وجود سختی های راه من رو ۱۰۰ درصد به موفقیت میرسونه بنابراین در این حالت دیگر تنبلی و ضعف و خستگی در رسیدن به هدف ازم دور میشه. بنابراین داشتن اطلاعات دقیق از قوانین دنیا و درک درست آنها باعث میشه که فرد در ابتدای راه زود خسته بشه چون بیشترین فشار در هر کاری (مثلاً شروع یک رابطه برای اولین بار شروع یک کسب و کار و غیره) در ابتدای اون کاره و اتفاقا کمترین نتیجه هم در همان ابتداست( چون محیطی که از قبل برای خودمون آماده کرده بودیم با اون باور های قبلی محیطی بود که تنبلی را می‌طلبید حالا ما توی محیطی که تنبلی رو می طلبه می‌خواهیم با انگیزه و اکتیو کار کنیم مسلما در این حالت خیلی خیلی به شخص فشار میاد)، ولی اگر این فشار و انرژی را به مدت کافی در جهت درست نگه داریم به مرور جهت ما به سمت خواسته ها و آرزوهایمان تغییر میکنه و از آنجایی که عدالت خداوند همیشه سر جاشه در ادامه مسیر با کمترین فشار بیشترین نتیجه را می‌گیریم یعنی دقیقاً همه تلاش‌های فکری و زور زدن ها به خودمون برمیگرده اگر قوانین دنیا را درک کرده باشیم چون قانون فیزیکه که میگه اگر شما در یک جهت بری دوست داری تا بی نهایت در همان جهت ادامه بدی به مسیرت مگر اینکه یک نیرو از بیرون وارد بشه و مسیرت رو عوض کنه و این نیرو و زور زدن در مورد اهداف ما به این معنا هست که هر چه بیشتر یاد بگیریم متوجه میشیم که ارزششو داره وقتی بیشتر یاد میگیریم زوری که می زنیم دقیق‌تره و بیشترین نتیجه رو هم می گیریم و میفتیم توی مسیر موفقیت ،اونوقته که میبینیم اون علم و اگاهی و زوری که میزنیم برای رسیدن به خواسته هامون خیلی ارزش داره و از بین نمیره و بهمون برمیگرده. انگار خداوند این قوانین را به این شکل قرار داده که مشخص کنه کی فهمیده تو چه مسیری داره میاد و کی نفهمیده چون کسی که نفهمیده باشه و علمش کم باشه سریع از مسیر خارج میشه و با یه خورده فشار در اول راه سریع از این مسیر بیرون میاد ولی کسی که اعتمادش را به خداوند نشون میده که با علمش به خداوند میگه که خواسته اش هست و در این مسیر میمونه خداوند هم جواب اعتماد و ایمانش رو میده و نتایج خوبی پشت سر هم میاد، پس اعتقاد و علم و آگاهی پایین با فشار زیاد در ابتدای راه باعث خارج شدن ما از مسیر ،و تنبلی و سستی میشه.
شخصی که علم و اگاهی کمی داره اینطور تصور میکنه که قانون جذب گفته که به هرچی فکر کنی به دستش میاری پس من هم میشینم و فقط تصور میکنم،در صورتی که این به تنهایی کافی نیس و یکسری قاعده و قانون داره اینکه بدونی چقدر انرژی پشت اون فکره که این انرژی در درجه اول احساس لیاقت و ارزشمندیه، چون کسی که عزت نفس پایینی داره در واقع سطح انرژی و جنب‌وجوش کمتری داره و کمتر زنده بودن روکمتر احساس میکنه ،شخصی که از عزت نفس و احساس ارزشمندی بالایی برخورداره سطح انرژی بالایی داره و این انرژی ،جسارت به حرکت در آمدن و دست به عمل زدن را به شخص میده و ناخودآگاه فرد رو به انجام یکسری کارهایی میکشونه که او را به هدفش نزدیک تر میکنه.

باتشکر

مينا عطرچى
مينا عطرچى
3 سال قبل

مینا عطرچى
با درود فراوان به استاد تقوى زاده عزیز که با سوالات زیبا کمک به بازشدن قفلهاى ذهنى و درک و شناخت تواناییهاى ما مى کنند 🌹
به نظر من اولین دلیل تنبلى میتونه عدم شناخت دقیق هدف ما و عدم انگیزه کافى و عشق نداشتن به خود و زندگى و اهدافمون و احساس تنهایى و عدم شناخت قدرت درون و خداى قدرتمند ماست و همینطور توجه به نیروهاى مقاومت مثل ناامیدى و زمان و سن و سال و شرایط فعلى و عدم امکانات کافى و .عجله در دیدن نتایج و شناخت فقط بعد فیزیکى و .. و مهمتر از آن باورهاى ضعیف داشتن و عادت به روزمرگیها و عدم امادگى براى آموزش و تغییر در افکار و احساسات و رفتار ماست
مداومت براى تغییر باور و داشتن دیسیپلین و دست کشیدن از عادتها کار اسانى نیست و بیشتر مردم پس از چند روز خسته میشوند
ناباورى اطرافیان و مسخره کردن هم کمک زیادى به دست کشیدن از تلاش میکند
نداشتن خودباورى و قدرت درون بسیار اهمیت دارد ما ادما وقتى تنها به جسم واقف باشیم ضعیف خواهیم بود
ناامیدى پس از شکست سبب میشود از تلاش دست برداشته و دیگه از نو استارت نزنیم
قانع بودن به همین روزمرگیها و عادات همیشگى هم تنبلى میاره
توجه به بدبختیها و عدم احساس خوب مانع از حرکت میشود
بعضى ادما قدرت ریسک و امتحان ندارند و ترس از شکست دارند
وابستگى و عدم رهایى از داشته ها هم مانع حرکت میشوند چون ترس بهمراه داره
برخى ادما براى دیگران زندگى میکنند و حوصله نظرات جدید ادما رو ندارند و براى همین تنبلى براشون حرف کمترى بهمراه داره
بعضى ادما نمیخوان مسئولیت قبول کنند و تنبلى میکنند
ولى به نظر من خودباورى و خداباورى و هدف دقیق داشتن میتونه امید و انرژى زیادى بده که عاشقانه حرکت کنیم و خستگى ناپذیر باشیم و مسیرى لذتبخش براى رسیدن به اهدافمون داشته باشیم
امیدوارم که تونسته باشم پاسخ صحیح داده باشم
الهى همه لحظاتى که روبرومونه همونى باشه که ارزومونه
خدا رو براى همه ارزومندم ❤️🙏

مژگان عبدالهی
مژگان عبدالهی
3 سال قبل

بنام خدا
با سلام و درود: انرژی ما از ایمان و اعتقاد و امید و اقتدار و آگاهی و باور ما سرچشمه می گیرد، وقتی ما بدون اینکه راز کائنات را بدانیم به طور اشتباه بارها و بارها در جهت رسیدن به خواسته خود تلاش می کنیم و هر بار با شکست مواجه می شویم به این باور اشتباه می رسیم که رسیدن به خواسته خود غیر ممکن است و تلاش ما بیهوده است و سرنوشت ما از قبل مشخص شده است آن هنگام انرژی ما تضعیف شده و کم کم احساس خستگی و ضعف به ما دست میدهد در حالیکه اگر ما با قوانین کائنات آشنا شویم و بدانیم که رسیدن به خواسته هایمان ممکن است بلکه راه و روش ما و تفکر و باورهای اشتباه ما باعث شده که ما از هدف خود دور بمانیم آنگاه به شوق آمده و در مسیر درست قرار گرفته و امیدوارانه به تلاش خود ادامه خواهیم داد و خواهیم دانست که اگر ما هدف مشخصی داشته باشیم و یقین بدانیم که دنیا بر طبق قوانین خاص خود اداره می شود و هیچ درخواستی از کائنات اگر صحیح باشد بدون پاسخ نمی ماند و این تنها خود ما هستیم که خالق زندگی خویش هستیم و هیچ عوامل دیگری اگر ما اجازه ندهیم نمی تواند بر ما تأثیر بگذارد و بر همین اصل باقی بمانیم آن وقت انرژی لازم را برای رسیدن به اهدافمان خواهیم داشت، ما در همه حال باید باور داشته باشیم که این جهان خالقی دارد و بیهوده آفریده نشده و باید بدانیم که ما برای هدف و رسالتی به این دنیا آمده ایم و همه ما منحصر به فرد هستیم و می توانیم با قدرت درونی خویش همانند خداوندی که از روح خود به ما دمیده خالق زندگی خود باشیم و بهترینها را برای خود رقم بزنیم هر چند که این امر شاید ابتدا دشوار بنماید و شک و تردید به سراغمان بیاید ولی اگر تلاشی مداوم داشته باشیم و صبر پیشه کنیم به هر آنچه که شایستگی آن را داشته باشیم خواهیم رسید و همین می تواند در ما منجر به ایجاد انگیزه شود که خواستن توانستن است و این وعده خداوند است که بخواهید تا به شما داده شود، پس نتیجه می گیریم که عدم موفقیت ما از نا آگاهی ما ناشی می شود، اگر انسان در پی فهم چیزی باشد، کائنات به هر طریق ممکن او را به سمت درک آن آگاهی هدایت خواهد کرد و اگر انسان دانست و درک کرد آنگاه آرام و تسلیم خواهد بود و هرگز گله و شکایت نخواهد کرد و هر گونه ناملایمتی را پلی خواهد دید به سمت خواسته اش و از آن به بهترین وجه خواهد آموخت.

زهرا
زهرا
3 سال قبل

چون در مدارخواسته خودنیستیم وباورش نداریم.
چون خواسته ازما دورهست وباماتفاوت داره وشبیه خواسته خودنیستیم درمدارش قرارنداریم درواقع تفاوت درمداریکی ازراههاییه ک خودش روب شکل خستگی وتنبلی نشون میده واین ب خاطر فاصله ماباخواسته هست
درواقع منبع ایجادانگیزه وحرکت ما در باور ماست وبا تمرین وتکرار و آرام آرام شبیه شدن ب خواسته درمدار آن خواسته قرارمیگیریم وکم کم ب آن انرژی متصل میشویم ووقتی دوتا انرژی کنارهم قراربگیرند شبیه ب هم میشوندوکم کم خواسته پدیدارخواهدشد

سپیده
سپیده
3 سال قبل

تنبلی یک عادت تدریجی است و به‌مرور زمان شکل می‌گیرد . ازلحاظ فکری و هم ازلحاظ جسمی
بی‌انگیزگی خودش سبب می‌شود کم‌کم به تنبلی عادت کنیم. البته افرادی که از سرِ بی‌انگیزگی تنبل می‌شوند، تفاوتی مهم با آدم‌هایی دارند که از سرِ بی‌تفاوتی تنبلی می‌کنند.
بسیاری از تنبلی ها و اهمالکاری های ما در زندگی، از سر اضطراب است.
پس باید تحلیل دقیق و عمیقی نسبت به خودمان داشته باشیم.
سبک زندگی ،
ترس از شکست ،
استرس ،
نداشتن اعتماد به نفس ،
نداشتن تمرکز روی نقاط قوت و استعداد ، نداشتن برنامه ریزی های کوتاه مدت و بلندمدت ،
عوامل بیرونی مثل اطرافیان و…
هم میتونه دلایل دیگه ی آن باشه

وفا اسعدی
وفا اسعدی
3 سال قبل

با سلام و سپاس بینهایت از استاد عزیز جناب تقوی زاده؛
دلایل متعددی داره ولی بنظر من دلیل اصلیش اینه که سطح انرژی مدار ما از سطح انرژی مدار خواسته و هدفمون خیلی پایینتره و این به ما فشار وارد میکنه، و بنابراین کسانیکه در خواسته شون مصمم نیستن تن به این فشار نمیدن کم میارن و کنار میرن.

Ebrahim
Ebrahim
3 سال قبل

باسلام خدمت آقای تقوی زاده و مجموعه خود و خدا در رابطه با جواب سوال آبان ماه
علت اینکه ما اراده یه کاریو نداریم یا انرژی برا انجام کاریو نداریم با اینکه میدونیم اگه انجام بدیم نتیجه خواهد داد در واقع اینه که باور نداریم که نتیجه میده چون اگه باور داشته باشیم هزارویک جور کار انجام میدیم اگه ما باور داشته باشیم حتی کوه رو میکنیم.پس نداشتن باوره که باعث میشه اراده نداشته باشیم برا انجام کاری. این باوره که انرژی برا انجام کارهارو میده هرچقدر باور بیشتر باشه انرژی بیشتره برای مثال شما فرض کن که خیلی خسته این به شما بگن بیا اینجا رو یه متر بکن شما میگی بروبابا من خسته ام واسه چی بکنم حتی یک سانت هم نمیکنم بعد بیان به شمابگن که اگه اینجارو صد متر بکنی اون پایین یک میلیارد تومن پوله بعد شما در اوج خستگی چون مطمئن میشی یعنی یچیزی بهت نشون میدن که مطمئن میشی واقعا اونجا یه ملیارد تومن پوله در اوج خستگی بلند میشی و میکنی چون باور داری و بهت ثابت شده که واقعا یچیزی هس اونموقع شما اون کارو انجام میدی واصلا دیگه خسته نیستی حالا خیلی جالبه این انرژی برا انجام اون کار از کجا اومد؟دقیقا بعد اینکه باور کردین اتفاق میفته پس انرژی ما برا انجام کار رو باورهامون تامین میکنن که دلایل علمی هم داره.اگه لازم بود میتونم بیشتر و علمی تر هم توضیح بدم با تشکر
من ابراهیم مشفقی گلی
ایمیل abrahimemoshfeghi@gmail.com

سميه يوسفي
سميه يوسفي
3 سال قبل

سلام درپاسخ به این سوال باید بگم ازاونجایی که ذهن ساختارش این هست که نمیخواد تغییر کنه واز استانه امن خودش بیرون بیاد ،همش میخوادبه گذشته وافکار منفی واینده وترس بره وی جورایی مانع پیشرفت وتغییر ما بشه تا مجبور نشه کاری جدید وعاداتی جدید برخلاف کارها وعادات وباورهای قبلی خودش انجام بده .وزمانی که ما تصمیم به تغییر میگیریم اونجاست که ذهن احساس خطر میکنه ومانع مامیشه ،با دلایل واتفاقات وواکنش های متفاوت مثل،:خواب الودگی تنبلی از فردا شروع میکنم یا باورهایی مثل؛من که نمیتونم اینها همش حرفه خیلی سخته ویا اینکه به من جواب نمیده وازاین جور داستان ها.ذهن به علت ترس از دست دادن حاکمیت وریاست خودش با دلایلی که گفتم مانع ما میشود که ابنجا اتفاقا وقتی ماتصمیم به تغییر میگیریم وبا این اتفاقات مثل تنبلی وخواب الودگی وبیحوصلگی وافکار منفی مواجه میشیم باید بدونیم اتفاقا درجای درستی هستیم وتصمیم درست گرفتیم وباید ادامه بدیم ،وادراینجا انرژی لازم برای ادامه کار ورسیدن به موفقیت را با تقویت ایمان وباور واشتیاق سوزان ومتمرکز بودن رو خواستمون وسماجتمون بدست میاریم مطمعنا وصددرصد به موفقیت ونتیجه دلخواه میرسیم

مهدی سلامی
مهدی سلامی
3 سال قبل

پاسخ مسابقه آبان ۹۹ خود و خدا

نام: مهدی سلامی، از کابل، افغانستان.

نشانی پست الکترونیک:

mehdisalami@gmail.com

 

خلاصه پاسخ:

شاید عوامل گوناگونی در این امر نقش داشته باشند؛ از جمله:

ایجاد ترس و ضعف انگیزه ناشی از به یاد آوردن چالشها و موانع.

ایجاد شک و یا دودلی ناشی از برخی واکنشها از بیرون.

و نیز انرژی لازم جهت حرکت به سوی خواسته را باید با مراقبه، عبارات تأکیدی و نیز دریافت انرژی از عوامل بیرونی با قابلیت اهدای انرژیهای مثبت دریافت میکنیم.

و اکنون شرح این موضوعات:

ایجاد ترس و ضعف انگیزه ناشی از به یاد آوردن چالشها و موانع: ما میدانیم که یکی از مهمترین مؤلفه های رسیدن به خواسته، هم ارتعاش شدن با وضعیتی است که اگر به آن خواسته میرسیم چه حالی خواهیم داشت. این بدین گونه امکانپذیر خواهد شد که ما در مرحله تصویرسازی، چنان خواسته را به خود نزدیک ببینیم که انگار آن را یافته ایم. با چنین حالتی، چون مشابه ها مشابه را جذب میکنند، پس رسیدن به خواسته، قطعی خواهد بود. اما هر نوع ضعف در این مسیر، که ممکن است از جمله به واسطه ترس از چالشها و مانعها یا ترس از عدم توان مقابله با چالشها و مانعها رخ دهد، میتواند ضعف انرژی یا به اصطلاح، تنبلی به بار آورد. پس راه حل این است که به مانع ها و چالشها نه، بلکه به خود همان خواسته بیندیشیم و خود را در مدار و هم ارتعاش با وضعی قرار دهیم که انگار اصلا آن را داریم. البته این قابل انکار نیست که انسان باید برای چالشها و مانعها برنامه ریزی داشته باشد؛ اما مهم، روحیه ای است که به واسطه تصویرسازی شفاف و نزدیک به واقعیت خواسته ها داریم و همین موجب میگردد ما با چالشها و مانعها نیز با یک رویکرد مدیریتی و نه ضعف و ترس، مواجهه داشته باشیم.

ایجاد شک و یا دودلی ناشی از برخی واکنشها از بیرون: به هر حال، ما موجودات اجتماعی هستیم و ممکن است اطرافیان و یا عزیزان ما از دور و نزدیک به واسطه های مختلف، از رؤیای خواسته ما با خبر گردند و در بین آنان، افراد گوناگونی یافت شوند که با واکنشهای گوناگون شان، ما را تحت تأثیر خویش قرار دهند. مثلاً کسی ممکن است با گفتار یأسآلود، ما را کلاً از پیشرفت در مسیر خواسته های مان منصرف سازد، و یا عده ای نیز با به یاد آورد مشکلات و چالشها به صورت بیش از اندازه، موجبات شک، دوددلی و ترس را در ما ایجاد کنند. این موجها و پارازیتها نیز میتوانند در زمره عواملی قرار گیرند که انرژی ما را که از درون و به واسطه مراقبه و عبارات تأکیدی در خویش ایجاد نموده ایم بکاهند.

نتیجه این که، این کاهش انرژی و نتیجتاً تنبلی، چه ناشی از عامل بیرونی و چه از درونی، یعنی خودمان باشد، راه حلهای ذیل را میتوان جهت دوری جستن از تنبلی و تحلیل رفتن انرژی به دست آمده، به کار بست:

وقت گذاشتن به مراقبه و تکرار روزانه عبارت تأکیدی مثبت، در راستای جذب خواسته.

تغییر تفسیر ذهنی از چالشها و موانع سر راه، و در نتیجه، فرصت دانستن آنها و رویکرد مدیریتی و نه ترسآلود به مانعها.

دوری جستن از عوامل بیرونی، مشخصاً انسانهایی که بیشتر پارازیتهای منفی در خصوص خواسته شما پخش میکنند؛ یا لا اقل به اشتراک نگذاشتن خواسته تا به هنگام رسیدن به آن خواسته.

همنشینی با افراد تشویقگر و مثبت‌نگر، جهت تقویت از بیرون.

و در این بین، مطالعه کتابهای مرتبط با آن خواسته و نیز گوش دادن و تماشای سخنان و کنفرانسهای انگیزه بخش از اساتید موفقیت، همچون آقای تقویزاده.

با آرزوی موفقیت برای همه، در جذب خواسته های خویش.

در روشنی  نور معنویت پروردگار و همراستا با خوبیهای کائنات باشید!

 

 

 

 

ناصر نادر
ناصر نادر
3 سال قبل

سلام استاد عزیز جواب سوال یک.
فکر میکنم بخاطر مقطعی بودن ارتعاش ما نسبت به خواسته هایمان در واقعیت زندگی است که به محض رسیدن به جواب مثبت فرکانسمان ارتعاش کم یا قطع خواهد شد