حتما بارها عدم استجابت دعا را تجربه کردهاید و حس خوبی نداشتهاید و به دنبال راهی بودهاید که دفعه بعد دعای شما مستجاب شود و حتما با آیات مختلف و ذکرهای گوناگون و یا رعایت آدابی خاص در دعا کردن آشنا شدهاید که ادعا میشود استجابت قطعی دعا با آنها اتفاق خواهد افتاد. آیا واقعا اینطور است؟ خواندن یک ذکر و یا آیهای خاص در زمانی خاص مستجاب کننده دعاست؟ لازم است کمی به اینگونه موارد شک کنیم زیرا مگر هر فردی که دعایی از او مستجاب میشود از این تکنیکها استفاده کرده؟ یا از سویی دیگر مگر هرکس این موارد را به کار بسته به استجابت دعا رسیده؟ اصلا آیا این باور منطقی و عقلانیست که خواندن یک ذکر یا آیه و یا گریه و زاری کردن باعث شود اتفاق باب میل ما بیافتد؟ به نظر شما جهان با این عظمت سازوکارش اینگونه است؟ با ما همراه باشید تا آگاهیهایی ارزشمند در این زمینه را با هم بررسی کنیم.
استجابت دعا مثل هر اتفاق دیگر در راستای قوانین جهان میافتد
صحیح نیست که فکر کنیم چون خداوند حاکم تمام عالم است اگر ما با نام او چیزی را بخواهیم او قوانین عالم را برای ما به گونهای عوض میکند تا دعای ما مستجاب شود. در واقع اگر خداشناسی ما حد خوبی داشته باشد میدانیم که خداوند عادل هرگز دعای کسی را بدون هماهنگی با قوانین برحقش مستجاب نخواهد کرد. بنابراین استجابت دعا میبایست همواره با انطباق کامل قوانین حاکم بر جهان محقق شود و نه به نوع دیگری که بسیاری باور دارند که بارها از راه اشتباه خود اقدام میکنند و بعد با مستجاب نشدن دعای خود تعجب میکنند. حال لازم است این قوانین را با هم بررسی کنیم که در واقع با این قوانین متوجه خواهیم شد از کدام خدا طلب میکنیم و او چگونه پاسخ خواهد داد.
اصلیترین و مهمترین قانون مربوط به قانون جذب و یا تناسب است. طبق این قانون که جذب مشابهها و دفع متفاوتها را بیان میکند ما نمیتوانیم صاحب چیزی شویم یا اتفاقی برایمان بیافتد که با آن تناسب و هارمونی نداریم. مثلا ما نمیتوانیم شرایط خوبی را برای خود طلب کنیم درحالیکه شخصیت، عادتها و در کل حس و حالمان خوب نیست. در این حالت اصطلاحا میگوییم ما در مدار خواسته خود قرار نداریم و با آن برخورد نخواهیم کرد. پس طبق این قانون استجابت دعا برای هر فرد متناسب با خودش خواهد بود نه با نوع دعا کردن و یا زبانی که با آن دعا میکند. زیرا با کمی دقت متوجه میشویم قانون جذب در واقع همان عدالت خداوند است که هرکس شرایط و اتفاقهای متناسب با خودش را تجربه کند و اگر ملاک استجابت دعا فاکتوری غیر از خود شخص باشد قطعا این قانون و عدالت خداوند نقض خواهد شد.
برای استجابت دعا میبایست به اندازه کافی ایمان خرج کرد
اگر جهان بر اساس عدالت است که دقیقا هم همینطور هست ما میبایست در ازای دریافت خواسته خود معادل آن را خرج کنیم. دقیقا مثل هنگامی که از فروشنده با پرداخت بها جنس مورد نظر خود را خریداری میکنیم. جهان ما هم به همین فرم به خواستههایمان پاسخ میدهد. هر خواستهای بهایی عادلانه در محضر الهی دارد و ما فقط با پرداخت بهای آن میتوانیم دریافتش کنیم. در واقع اعتماد به نفس، خودباوری، خداشناسی، حال خوب قلبی، جسارت و حرکت، صبوری و … همان پولی هستند که ما میبایست در ازای چیزی که طلب میکنیم پرداخت کنیم اما نکته مهم این است که تمامی این موارد ذیل ایمان داشتن قرار میگیرند. زیرا فردی که ایمان کافی در خود دارد همه این موارد را به اندازه مناسب در موقعیت مناسب خودش خواهد داشت.
پس استجابت دعا وابسته به داشتن ایمان است. ( البته معدود مواردی از نقض ظاهری این قانون وجود دارد که با بررسی دقیق مسئله برطرف خواهد شد ) حال آیا ایمان داشتن به خواندن ذکری خاص است یا ایجاد حالتی خاص در دعا کردن است؟ پاسخ این است که از آنجاییکه ایمان یک موضوع کاملا درونیست ما نمیتوانیم بگوییم این حالات نشانه وجود ایمان هست یا نه. اما لازم است بدانیم چگونه ایمان واقعی داشتن معادل دریافت خواسته یا استجابت دعا میشود. در واقع نشانههای ایمان مورد نظر ما چیست.
مواردی که دعای ما را مستجاب میکنند بعد از دعا کردن هستند نه هنگام آن
اگر بخواهید دعای شما مستجاب شود باید ایمان داشته باشید. ایمان را از کجا باید به دست آورد؟ از شناخت خداوند و متصل ماندن به او. حال ببینیم آیا خدای در ذهن ما همان خداییست که در تمام عالمها فرمانروایی میکند؟
- آیا برای استجابت دعا راه و فرمی خاص در نظر گرفتید و انتظار دارید کار شما به همان صورت مدنظرتان پیش رود؟ در اینصورت خدای ذهن شما آگاهی هماندازه خودتان دارد نه خدایی که همه چیز را میداند و ما در مقابلش هیچ نمیدانیم.
- آیا خدای ذهن شما میبایست مقصودتان را همان شکلی که مد نظرتان هست برایتان برآورده کند؟ اگر اینگونه است حتما فکر کردهاید که او باید گوش به فرمان شما باشد یا اینکه قادر نیست به فرمی دیگر خواسته قلبی شما را محقق کند.
- آیا اگر در ظاهر امر مشکل یا مانعی پیش بیاید ناامید میشوید؟ در اینصورت فکر کردهاید آن مسئله و مانع خداوند هم هست و او هم نمیتواند از آن مانع عبور کند و قطعا اینجا خدایی ضعیف و دروغی را در ذهن خود قرار دادهاید.
- آیا انتظار دارید خداوند خواستهای را برای شما محقق کند که خودتان میدانید لایقش نیستید و برای شما بزرگ است؟ در اینصورت خدای درون ذهن شما عادل نیست و نمیتواند خدای حقیقی باشد.
- آیا فکر میکنید خداوند با دیدن گریه و زاری شما به شما توجه بیشتری خواهد کرد و زودتر تحت تاثیر قرار میگیرد و جوابتان را میدهد؟ در اینصورت خدای شما خدایی ناقص است که با درگیر شدن احساساتش تصمیماتش تغییر میکند. (همانند کاری که اغلب انسانها میکنند)
- آیا فکر میکنید چون یکبار از خدا طلب کردید او دیگر میداند شما چه میخواهید و لازم نیست دیگر کاری برای استجابت دعا بکنید؟ در اینصورت نمیدانید خداوند قبل از همان یکبار دعا کردنتان هم میدانست شما چه میخواهید، او یک ماشین با یک دکمه نیست که هرکس دکمهاش را زد او کاری یکسان را برای همه انجام دهد. بلکه جواب گرفتن یا نگرفتن کاملا در درگاه الهی متناسب با خود درخواست کننده است.
- آیا فکر میکنید پس از دعا کردن حق دارید همان حس و حال همیشگی خود را داشته باشید تا خدا دعای شما را مستجاب کند و بعد از آن خود به خود حال شما خوب شود؟ با این وجود چه ایمانی به خدا نشان دادهاید که او دعای شما را مستجاب کند؟ آیا اینگونه خداها در ذهن ما فاقد عدالت و حکمت نیستند؟
موارد بالا بخش مهمی از باورهای اشتباه در دعا کردن هستند که بسیاری با داشتن چنین خداهایی در ذهن دعا میکنند و طبیعتا چون خدای ذهن آنها خدای حقیقی نیست به استجابت دعا نمیرسند. حال به بخش پایانی برسیم که چگونه دعا کردنی همواره نتیجه دلخواه ما را خواهد داشت و چگونه این فرم از دعا کردن با قوانین الهی و کائنات هارمونی کامل را دارد.
مواردی که نشان از ایمان صحیح و به دنبال آن استجابت دعا را دارند
فقط در یک حالت به استجابت دعا خواهیم رسید که اطمینان قلبی و به دنبال آن حس و حال خوب دریافت آنچه میخواهیم در ما موجود و ماندگار باشد. یعنی مرحله نهایی این است که عمیقا بدانیم خواسته ما از قبل برایمان محقق شده که طبیعتا در این فضا میبایست حال ما بسیار خوب باشد. اما مسئله این است که این حالت نباید موقت باشد بلکه میبایست آنقدری در ما ریشه داشته باشد که ما نتوانیم از آن جدا شویم. بنابراین سوال اصلی به اینصورت تغییر میکند که چه آگاهی و شناختی از خداوند لازم است تا باعث شود ما در این فضای اطمینان قلبی و حس و حال خوب باقی بمانیم؟
- خداوند از ما مشتاقتر برای دریافت خواستهای که داریم هست. اگر باوری در شما باشد که خداوند را در کل مخالف خواستههایتان میداند باید بدانید خدایی اشتباهی را در نظر دارید و دعای شما با این خدا با اشکال اساسی رو به روست.
- هیچ قدرتی در هیچ موقعیتی از خداوند بالاتر نبوده و نیست بنابراین اگر در ظاهر امر موضوعی را مخالف استجابت دعا دیدید هرگز خود را جلوی آن نبازید و بدانید خدای شما بالاتر از همه آن به ظاهر قدرتهای مخالف است.
- هرگز برای تحقق خواسته خود با آگاهی بسیار محدودتان راه تعیین نکنید و به آن نچسبید. ما در مقابل خداوند هیچ نمیدانیم پس باید کاملا آزادنه پیشبرد کارها را به او بسپاریم. ( البته نه به این معنا که همواره خدا از راهی مخالف راه ما حرکت خواهد کرد بلکه باید در مواقع لزوم خود را کنار کشید تا دستهایی از قدرت و حکمتی بالاتر برای ما نقشآفرینی کنند )
- فراموش نکنیم که خداوند اگر ما در موقعیت عمل و حرکت باشیم به خودمان الهام خواهد کرد که اقداماتی را انجام دهیم و میبایست سریعا و بدون منتظر ماندن دیگران آن اقدامات را انجام داد. ( در این حالت به خوبی ایمان خود را نشان میدهیم زیرا اقدام عملی و حرکت بیشترین مقاومت را دارد )
- خدای عادل خواسته با ارزش ما را بدون وجود لیاقت مناسب در ما محقق نخواهد کرد بنابراین باید عاشقانه و با سماجت روی خواسته خود تمرکز کرد تا به استجابت دعا رسید نه اینکه بعد از چند بار تلاش فراموشش کرد. در ضمن باید دانست خداوند با دادن مقام اشرف مخلوقات به انسان پتانسیل داشتن لیاقت همه چیز را در او از قبل قرار داده )
- اگر در دریافت نتیجه عجله داشته باشیم زود ناامید خواهیم شد و صبوری نخواهیم کرد که این یعنی نمیدانیم خداوند هرآنچه که هست را دقیقا در زمان و مکان مناسب خودش قرار داده. پس لازم است با داشتن این آگاهی صبورانه و با حال خوب مسیر را طی کنیم.
- برای رسیدن به استجابت دعا میبایست خود را بالاتر کشید که این کار نیازمند تمرین و تلاش است. زیرا در مدار فعلی شما تحقق خواستهاتان نخواهد بود و باید به مدار بالاتری خود را برسانید و این یعنی اگر بعد از دعا کردن شرایط شما همانند قبل است پس مدار شما تغییری نکرده و استجابت دعا هم در کار نخواهد بود. شما میبایست حرکت کنید چه در دنیای درون و چه در دنیای بیرون.
دعا به امور کلی تعلق می گیرد و در ضمن دعا کنند باید در قابلیت لازم برای دعا برخوردار باشد ، دعا یک جاده کاملا دوطرفه است ، یعنی شما از کاینات و هستی چیزی را مطالبه می نمایید و در مقابل ازقبل کاربران هم باید انجام بدهید ، و انسان تا به آن قابلیت لازم نرسد ، هیچگاه دعایش مستجاب نمیشود .
سلام و درود بر دوستان گرامی .
از مطلبی که پست کردید سپاسگزارم بسیار کاربردی و مفید بود .
خوشحال میشوم اگر مطلبی در زمینه چگونه به رضایت و آرامش درونی برسیم. زمانی که ما دائم در درون خود ترس از نداشتهها و کمبودها داریم دختر دعا کردن هم تاثیری در حال ما نمیگذارد چون آن ترسها همراهمان هست
دوست دارم بدانم چگونه پذیرای زندگی و شرایط حال حاضر خود باشم و دست از گله و شکایت بردارم
چگونه ظرف پذیرش خود را بزرگ کنیم ؟
یک دنیا سپاس
با سلام و تشکر از شما همراه عزیز
از بخشهای متنوعی که در این وبسایت هست با حوصله استفاده کنید. قطعا بهتون کمک میکنه
سلام
دعا به امور جزیی تعلق نمی گیرد ، چرا که اگر عالم هستی بخواهد در هر ثانیه به میلیاردها میلیارد درخواست های جزیی مردم( منظور از درخواست های جزیی ،دعا برای رفع مریضی ، افزایش ثروت ، پرداخت قرض ، رهایی از همسایه بد ، موفقیت فرزندان در درس ، کار و ازدواج وووو ) مردم پاسخ بدهد ، معنی اش اینست که خداوند در هر لحظه باید تصمیم جدیدی بگیرد و این تصور غلطی از خدایی است که به همه چیز و اشیای عالم علم دارد .