احتمالا شنیدهاید که به خود آمدن ما را به خدا میرساند. در واقع کلمه خدا تشکیل شده از *خود* و *آ* هست. و میتوانیم در ۳ معنی مهم کلمه خدا را بررسی کنیم. ۱- خدا به معنی خودی و نزدیک. ۲- خدا به معنی به خود متکی و ۳- خدا به معنای به خود آمده. ما در این بخش قرار است به خود آمدن را مورد توجه قرار دهیم و ببینیم چگونه میتوانیم با استفاده از این حالت زندگی خود را در همه ابعاد بهبود بخشیم و در واقع به خدای خود نزدیکتر شویم. زیرا خدایی که منبع آگاهی، عشق، ثروت و زیباییهاست هرچقدر اصطلاحاً فاصله کمتری با ما داشته باشد زندگی ما بهتر و بهتر خواهد بود.
به خود آمدن چگونه و چه وقت اتفاق میافتد؟
همه ما در اسارت عادتهای خود هستیم. عادتها در ناخودآگاه ما هستند و ما در بیشتر مواقع بیخبر از آنها در حال انجامشان هستیم. طبق قانون تناسب یا همان قانون جذب اتفاقاتی که در سر راه ما میافتد متناسب با اعمال، باورها، عادتها و افکارمان است. معمولا بیشتر انسانها در عادتهایی اشتباه غرق هستند که نتایجی منفی برایشان در پی دارد. هنگامیکه این نتایج منفی به اندازه کافی در ما درد و رنج ایجاد کرد باعث میشود متوجه درون خود و دیدن آن عادتها و باورهای اشتباه شویم که اینجا ما در واقع به خود آمدهایم.
در حقیقت به خود آمدن یعنی از خود آگاه شدن و همواره این آگاهی از خود باعث بهتر شدن زندگی در همه جنبهها میشود. مثلا هنگامی که متوجه میشویم انسان ترسویی هستیم و از اشتباه بودن ترسها در خود آگاه میشویم باعث میشود آن ترسها را رها کنیم و در نتیجه شرایط بهتری را تجربه کنیم. یا در موارد دیگر در جنبههای متفاوت به همین صورت به خود آمدن را تجربه کرده و میکنیم و هرچقدر بیشتر به خود آمدن را تجربه کنیم با آگاهی و قدرت بیشتری زندگی خواهیم کرد. زیرا در حقیقت قدرتی بیکران درون ماست که اگر با آگاهی از خود یا همان به خود آمدن درونمان را منظم کنیم این قدرت در دستان ما و برای رسیدن به اهداف ما صرف خواهد شد و نه برخلاف آنها.
انسان موفق هرگز اهل بهانه آوردن و جنگیدن با دنیای خود نیست
یک ویژگی مهم و مشترک در همه انسانهای موفق این است که آنها اهل گله و شکایت کردن نیستند. در واقع اگر به ریشه موفقیت که همان داشتن توافق درونیست دقت کنیم کاملا روشن است که نمیتوان در فضایی پر از گله و شکایت توافق را ایجاد کرد. حال با درک این ویژگی مهم متوجه میشویم که چرا درصد بالایی از مردم موفق نیستند زیراکه آنها غالباً با خود و دنیایشان در صلح نیستند و مدام در حال گله و شکایت کردن از همه چیز هستند.
غالبا افراد از شرایط جامعه، خانواده، آب و هوا، جغرافیا، شرایط بدنی و فیزیکی و… ناراضی هستند و اینگونه میگویند که به علت این عوامل خارجی آنها شرایط خوبی ندارند و باید چیزی در بیرون از خود آنها تغییر کند تا آنها شرایط بهتری داشته باشند. بنابراین با این تفکر آنها همواره گلهمند هستند. ضمناً باید دقت داشته باشیم که شرایط بیرونی که افراد علت موفقیت را در آن میبینند هرگز علت اصلی نیستند زیراکه هستند بسیاری دیگر که همان شرایط به اصطلاح مطلوب و مناسب را دارند اما همچنان در زندگی خود احساس موفقیت و رضایت نمیکنند و آنها هم با داشتن آن شرایط مثبت گلهمندی میکنند. پس هرگز نمیتوان یک خانواده مناسب، جغرافیای مناسب، حکومت مناسب و یا… برای موفقیت در نظر گرفت و نبود آن را دلیل ناکامی.
چگونه با یک سوال مهم میتوان به خود آمد و از بهانهها جدا شد؟
اگر فرض بگیریم اشخاصی که بهانه میآورند و گله و شکایت میکنند درست میگویند به یک تناقض بزرگ برمیخوریم که نشان میدهد این گله و شکایتها همه بیاساس است و در واقع باعث به خود آمدن و بیداری میشود. تناقض و اِشکال بزرگی که پیش میآید به این صورت است: ما میدانیم تمام جهان به هم پیوسته و یک سیستم یکپارچه است که درباره آن استدلالهای مهمی را قبلا آوردهایم. حال باید از شخصی که از دنیای خود گلهمند است و میگوید اِشکال از آن بیرون است پرسید که خود شخص شما از کجا به وجود آمدهاید؟ آیا شما از این دنیایی که از آن شکایت دارید جدا هستید؟
مسلما پاسخ خیر است زیراکه همه ما بخشی از همین دنیا و عالم هستیم. و اگر تولد روی کره زمین را هم فرضاً برای شروع در نظر بگیریم باز ما از دل همین دنیا و سیستم متولد شدهایم. و اگر بگوییم این جهان اشتباه است پس باید نتیجه گرفت که خودمان هم اشتباه هستیم. اگر بگوییم جهان غلط پیش رفته و میرود پس خودمان هم اساسی غلط داشتهایم. که در واقع اینجا به خود آمدن اتفاق میافتد زیراکه غالباً فکر میکنیم ما درست و کامل میدانیم و همه اِشکالها از آن بیرون است و با این استدلال در واقع به خودمان میآییم که جهان کاملا دقیق و منظم پیش رفته و میرود و اگر ما در شرایط خوبی نیستیم حتماً اِشکال درون خودمان است و اگر از گله و شکایت کردنها دست برداریم میتوانیم آن اِشکالها را ببینیم و اصلاحشان کنیم و بعد خود به خود نتایج بهتر را دریافت خواهیم کرد.
حال اگر بخواهیم اصرار کنیم که ایراد از آن بیرون است و دلیل نتایج بد ما خودمان و بهانههایمان نیستند یا باید خود را از جهان جدا کنیم و یا نشان دهیم که ما جدا بودهایم یا اینکه قبول کنیم داشتن خطا در نظم جهانی شامل خودمان هم میشود و این در واقع یعنی گفته ما که جهان بیرون ایراد دارد خود دارای خطا و اشتباه است که در حقیقت یعنی جهان کاملا درست و منظم است و به اینصورت راهی برای در خواب ماندن باقی نمیماند و باید بیدار شویم درحالیکه به خود آمدهایم.
لطفا برای درک بهتر این مبحث فایل تصویری به خود آمدن را تماشا و یا به صوت آن گوش دهید.
به نام خداوند بینهایت مهربان
سلام خدمت استاد گرامی و دوستان همراه
مطالبی رو که در این فایل شنیدم رو دقیقا در زندگیم تجربه کردم .
در گذشته خیلی از زندگیم گله و شکایت میکردم و اکثر مواقع غمگین و عصبانی بودم اما یک روز که از شرایط زندگیم خسته شده بودم تصمیم گرفتم دیگه برای هیچ کسی گله و شکایت نکنم.
بعد از مدتی اینکار باعث شد که آرامش رو در زندگیم تجربه کنم و سپس خداوند مهربان من رو با انسانهایی شریف که مملو از آگاهیهای ناب بودند آشنا کرد تا راه و روش درست زندگی رو از اونها بیاموزم که شما یکی از اونها هستید و من بینهایت از خواندن مطالب این سایت لذت میبرم طوری که نمیتونم رهاشون کنم و خدا رو شکر میکنم که من رو با این سایت آشنا کرد تا راه خوشبختی رو پیدا کنم.
از شما به خاطر این که این مطالب با ارزش رو رایگان در اختیار ما میگذارید بسیار سپاسگذارم