قرآن کلام کیست؟ آیا خداوند از طریق قرآن با ما سخن میگوید و هرآنچه انسان به آن نیازمند است در این کتاب موجود است یا اینکه اصلا خدایی و کتابی به این شکل وجود نداشته و اینها همگی فریب بودهاند؟ در این بخش این موضوع را بررسی خواهیم کرد که قرآن کلام کیست و چرا در عصر حاضر بحثهای زیادی در حوزه رد وجود خدا، فریب بودن قرآن و … مطرح میشود. ما در این قسمت به دو باور متضاد که یکی میگوید هرچیزی که انسان نیاز دارد در قرآن هست و انسان فقط باید از قرآن تبعیت کند و دیگری اینکه قرآن کلام خدا نبوده بلکه فریبی بوده برای بر دست گرفتن قدرت بحث خواهیم کرد و خواهیم دید حق با هیچ کدام از این دستهها نیست و مشکلات کاملا از جای دیگری ایجاد شدهاند.
چند سوال و نکته مهم در رد دو باور متضاد بالا
اگر قرآن آنگونه که عدهای باور دارند کتابیست که هرآنچه انسان نیازمندش است در آن از زبان خداوند آورده شده پس چرا:
- قرآن فقط به زبان عربی و در منطقه عربستان نازل شد؟ آیا کره زمین انسانهای دیگری نداشت که لازم باشد آنچه نیاز دارند را از زبان خدایشان بشنوند؟ این خدا چگونه عادل بود که کلام مهم خودش را فقط برای اعراب ارسال کرد؟
- اگر قرآن دربرگیرنده هرآنچه انسان نیاز دارد است چرا غالب مسلمانان جهان با داشتن همین کتاب در فقر هستند؟ اگر بگوییم آنها خودشان به قرآن درست و کامل عمل نکردهاند باز هم سوال به وجود میآید که چرا افرادی موفق و قدرتمند به اندازه کافی نبودهاند که بگویند تمام داشتههایشان را از قرآن به دست آوردهاند تا دیگران هم از آنها یادبگیرند و با داشتن قرآن در فقر باقی نمانند؟
- در قرآن مواردی یافت میشود که با عقل امروز ما انطباق ندارد و یا چرا این کلام خدا به اشکال مختلف تفسیر میشود به گونهای که شاخههای مختلف از اسلام را شاهد هستیم که حتی دشمن یکدیگر هم هستند؟ آیا لازم نبود خداوند در این کتاب بسیار مهم به گونهای سخن میگفت که هیچکس نتواند جز منظور او از آن برداشت دیگری داشته باشد؟
از سویی دیگر اگر قرآن فریب و نیرنگ بوده پس چرا:
- تواسته است ۱۴۰۰ سال دوام بیاورد و حتی در بین مردم رشد هم بکند؟ آیا غیر از این است که هر دروغ و فریبی بعد از مدتی کوتاه با روشن شدن حقیقت به سرعت نیست و نابود میشود؟
- توانسته نتایج بسیار خوبی را برای مردم آن زمان ایجاد کند؟ آیا غیر از این است که دروغ و نیرنگ همواره تخریب کننده هستند؟ چرا قرآن نه تنها مردمی که به آن ایمان آوردند و عمل کردند را تخریب نکرد بلکه باعث رشد آنها در ابعاد مختلف هم شد؟ (منظور دورهی ورود اسلام و قرآن است)
- آگاهیهای درون قرآن واقعا قابل توجه و تامل است کدام فریبکاری این سطح آگاهی را دارد؟ آیا فرد یا خدایی با این سطح از آگاهی و بینش نیازی به فریبکاری برای رسیدن به اهدافش را دارد؟
اگر به موراد بالا کمی دقت کنیم متوجه خواهیم شد که هر دو باوری که اشاره کردیم مردود خواهند بود و علت پیدایش این بحثها در جای دیگریست که به آن در ادامه اشارههایی خواهیم داشت.
قرآن چگونه قرآن شد؟
اگر میخواهیم واقعا بدانیم قرآن کلام کیست و یا اینکه قرآن یک فریب بوده یا کلام حق میبایست به زمان پیدایش آن برگردیم و بررسی کنیم که قرآن واقعا چگونه این قداست را پیدا کرده است. آیا مردمی که در آن زمان زندگی میکردند مثل ما قرآن را پذیرفتند؟ مسلما نه زیرا ما غالبا بدون فکر قرآن را پذیرفتهایم و هیچ فرصتی برای پرسشگری و یا رد آن نداشتهایم. ما در فضایی بزرگ شدهایم که راهی جز تایید و تحکیم قرآن نداشتیم چون جهت حرکت جمعی به اینصورت بود. اما آنها که در ابتدا قرآن به گوششان رسید چگونه آن را پذیرفتند؟ آن زمان که قرآن برایش قداستی ایجاد نشده بود …
در آن زمان کلام قرآن و پیامبر میتوانسته مردم را به خوبی قانع کند. به گونهای که آنها راهی جز تسلیم شدن در مقابل کلام حق برای خود نمیدیدند و به همین دلیل هم قرآن توانست گسترش یابد و عده زیادی آن را دنبال کنند. و اینجا موضوع مهمی وجود دارد که مردم از کجا فهمیدند قرآن کلام حق است؟ آیا حق را میشناختند؟ آیا کسی به آنها میگفت یا گفته بود که قرآن را بپذیرند؟ یا اینکه آنها خود به این درک رسیدند؟
رسول باطنی و رسول ظاهری
خداوند انسان را ناقص و جدای از خود خلق نکرده است. ما در هر لحظه از طریق قدرت تفکر و تعقل خود قدرت تشخیص حق از باطل را داریم که این قوه همان رسول و پیامرسان اصلی خداوند برای ماست. باوجود اینکه همه ما چنین ویژگی مهمی را در خود داریم اما همه قادر نیستیم از آن به خوبی استفاده کنیم و پیامهای خداوند را که راهنمای ما برای حرکت در مسیر درست است را به خوبی دریافت کنیم و اینجاست که رسول و پیامرسان دوم یا کمکی و ظاهری به میدان میآید که همان پیامبرانی هستند که ما در طول تاریخ از آنها خوانده و شنیدهایم.
حال نکته مهم اینجاست که اگر این دو پیامبر از یکجا هستند میبایست پیام آنها همانند هم باشد که همینطور هم بوده است. یعنی مردم چون حقیقت را در قلب خود داشته و دارند (اما برای بسیاری پنهان و نیازمند بیرون کشیدن) با شنیدن سخنان پیامبر و انطباق آن با حق موجود در قلب خود آن را میپذیرفتند و به آن ایمان میآوردند. حال سوال اینجاست چرا قرآنی که کلام خدا بود نتایجی منفی برای پیروانش مخصوصا در عصر حاضر ایجاد کرد؟
پاسخ اینگونه است که وقتی ما رسول ظاهری و کمکی را به جای رسول باطنی و اصلی مینشانیم بطوریکه دیگر از تفکر و تعقل خود استفاده نمیکنیم همین اتفاقها هم خواهد افتاد زیراکه ما در جهانی زنده و پویا زندگی میکنیم که هر لحظه لازم است هدایت شویم و مسیر درست خود را پیدا کنیم نه اینکه راهنمایی صدها سال قبل همچنان برای ما معتبر باشد که اگر چنین بود چه لزومی داشت خداوند قوه تعقل را همچنان در ما باقی بگذارد؟ آیا دلیل بودن چنین قوه مهمی در ما نیاز داشتن شدید همیشگی ما به آن نیست؟
پس در پاسخ به سوال قرآن کلام کیست باید بگوییم قرآن قطعا کلام خداست اما نه آن خدای کوچک و حقیری که بسیاری در ذهن خود میپندارند که فقط یکبار آن هم به زبانی خاص (عربی) با انسان سخن گفته … بلکه خدایی زنده که هر لحظه با انسان حرف میزند و هدایتش میکند که قرآن یکی از مجراهای رساندن کلامش در گذشته بوده است.
برای درک بهتر این مبحث لطفا فایل تصویری قرآن کلام کیست را در بخش پایین تماشا و یا به صوت آن گوش دهید.
پاسخ به سوالها و انتقادها در حمایت افراطی از قرآن
اثبــــات حقانیت قرآن (بخش اول)
اثبــــات حقانیت قرآن (بخش دوم)
مبحث تعدد همسران پیامبر و پیشروی اسلام با زور و شمشیر
اثبــــات حقانیت قرآن (بخش سوم)
قانون تمرکز و موضوع شهوترانی پیامبر
اثبــــات حقانیت قرآن (بخش چهارم)
پاسخ به چند سوال مهم