اصول درمان بیماری چیست و آیا بیماری‌های ارثی و ژنتیکی هم با قدرت ذهن قابل درمان هستند؟

اصول درمان بیماری و قانون سلامتی برای درمان بیماری‌های ارثی 

قانون سلامتی، اصل و اصول درمان بیماری نشان‌دهنده این است که اگر شما در درون خود بیماری را پذیرفته باشید و به نوعی با آن کنار آمده باشید، آن بیماری به خاطر مجوزی که خودتان داده‌اید در شما باقی خواهد ماند. ولی اگر شما سلامتی را اصل بدانید و به خود بگویید که این بیماری نشانه‌ای از ضعف و عدم هماهنگی در من است، آنگاه به دنبال رفع این کمبود و ایجاد هماهنگی در خود خواهید بود و اجازه ماندن را از بیماری خواهید گرفت. چون با این تفکر و نگاه درست شما همواره به دنبال بهتر و متعادل کردن درونتان با استفاده از قدرت کنترل خود خواهید بود.

به عنوان مثال اگر شما فردی عصبی باشید و بخاطر همین موضوع معده شما آسیب دیده باشد، فقط با رفع اشکال عصبی بودن خود می‌توانید معده خود را به صورت اصولی درمان کنید؛ و هر درمان خارجی یا بی‌اثر است یا فقط کاهش دهنده درد به طور موقت. حال این موضوع هائز اهمیت می‌شود که ما بدانیم در بیماری‌های ارثی هم علتی وجود دارد که مرتبط با خود فرد است، که در بیشتر اوقات پنهان است. و همان علت که فرد بیمار قدرت اثرگذاری و تغییر را بر رویش دارد، عامل درد و رنج خود اوست؛ که بخاطر بی‌خبری او آن عامل بیماری را در خود حفظ می‌کند و باعث می‌شود درد و رنج بدنی ناسالم با او باقی بماند.

نگرشی غلط در برخورد و نگاه به بیماری‌های ارثی و ژنتیکی (اصول درمان بیماری‌های ژنتیکی)

عده زیادی به دنبال درمان بیماری ارثی خود نیستند چون پیش خود می‌گویند این بیماری جزئی از من است و از ابتدا هم با من بوده و من هم در پیدایش آن نقشی نداشتم، پس باید با زندگی کردن با این بیماری تا آخر عمر کنار بیایم.. در حالیکه این نگرش کاملا غلط است و هرگز درمان و بهبودی را به همراه نخواهد داشت و شخص بیمار باید همیشه درد را تحمل کند. اینجا کاملا مشهود است که ذهن این افراد کاملا ضعیف است و باور آنان بر روی بیماری است تا بر روی سلامتی. بنابراین این ذهن و این باور، نتیجه مشابه خودش را جذب می‌کند.

حال سوال مهم این است که آیا آنان واقعا درست فکر می‌کنند؟ آیا واقعا چون بیماری آنها از ابتدا همراه‌شان بوده و خودشان نقشی در پیدایش آن نداشته‌اند باید آن را تحمل کنند و هیچ کاری نمی‌توانند برای درمانش بکنند؟ جواب این است که آنها قطعا می‌توانند ولی به شرطی که بدانند.

ابتدای این تفکر غلط از کجا بوده و چطور می‌شود آن را اصلاح کرد؟

 اجازه دهید به این موضوع بپردازیم که بی‌خبری این افراد از چیست و چرا تفکر آنها غلط است. موضوع از اینجا آغاز می‌شود که این افراد می‌گویند این بیماری از ابتدا با ما بوده و بخاطر همین آن را پذیرفته‌اند. حال سوال این است که این ابتدا دقیقا کجاست؟ آیا ابتدای تولد، همان ابتدای اصلی و مورد نظر است که ما باید به آن استناد کنیم؟ یا اینکه آن ابتدای اصلی در جای دیگریست؟

همه ما از پدر و مادرهای خود متولد شده‌ایم و آنها هم به همین صورت. اگر همه مردم دنیا را به این صورت دنبال کنیم همگی به یک جفت انسان خواهیم رسید. آیا اینجا همان ابتدای اصلی نیست؟ آیا در این ابتدا و این جفت انسان، بیماری‌های ژنتیکی بوده؟ آیا آنها از جایی بیماری به ارث برده بودند یا اینکه سالم و زیبا خلق شده بودند که خداوند بخاطر خلقی که داشته به خود احسنت گفته است؟ جواب کاملا معلوم است و ما می‌بینیم که در ابتدا نقصی نبوده است. و این نقص‌ها و بیماری‌ها از آنجایی آمده که بعضی از فرزاندن این جفت انسان اولیه بخاطر قدرت انتخاب و اختیاری که همه انسان‌ها داشته و دارند، به مسیرهایی اشتباه رفته‌اند، آلوده شده‌اند که نتیجه‌اش بروز بیماری‌ها بوده است.

غفلت انسان‌ها و خروج آنها از مسیر سلامتی 

در حقیقت مسیری صحیح و زیبا برای انسان‌ها وجود دارد که با ورود به آن سلامتی و دیگر نعمت‌ها خود به خود و به وفور یافت خواهند شد. اما از آنجائیکه انسان‌ها هنوز به درک درستی از حقیقت خود و خدایشان نرسیده‌اند تسلیم ورود به این راه نمی‌شوند و فکر می‌کنند راه‌های بهتری را خودشان خواهند یافت. اینجاست که خود را آلوده می‌کنند و باعث می‌شوند بدن آنها وجود این آلودگی‌ها را با بیماری نمایان کند.

به عنوان مثال فرض کنید اتومبیلی بسیار پیشرفته و گران قیمت در اختیار شماست. شما برای تعمیرات و انجام سرویس‌های آن میبایست به نمایندگی‌های مجاز شرکت سازنده مراجعه کنید و طبیعتا هزینه‌ لازم را هم میبایست بپردازید تا اتومبیل شما در سلامت کامل تحویل شما شود. اما اگر شما به دلیل صرف هزینه به ظاهر کمتر به تعمیرگاه‌هایی غیر مجاز مراجعه کنید چه خواهد شد؟ آیا سلامت اتومبیل شما به علت افراد غیرمتخصص و استفاده از قطعات متفرقه به خطر نخواهد افتاد؟ بدیهیست که این اتفاق خواهد افتاد و بارها برای افراد مختلف تجربه شده است. در واقع منظور ما از انحراف انسان‌ها و خارج شدن آنها از مسیر درست و الهی‌اشان چیزی شبیه به همین مورد است.