سوال مهم کی به خواستهام میرسم باید در ذهن ما به طور کامل پاسخ بگیرد. زیراکه در صورت روشن نبودن آن مدام با این مقاومتها که چه زمانی به خواستهام میرسم، پس کی به آرزویم میرسم و… روبهرو خواهیم شد و در نهایت باور میکنیم که به آنها نخواهیم رسید و در اینصورت حرکت ما به سمت اهدافمان دچار ضعف و یا انحراف خواهد شد. بنابراین برای زمان رسیدن به خواستهها باید توضیح منطقی و محکم وجود داشته باشد تا با تکیه بر آن بتوان مسیر رسیدن به اهداف را درست طی کرد.
سوال کی به خواستهام میرسم را چقدر بررسی کردهاید؟
هنگامی که درباره زمان رسیدن به اهداف صحبت میکنیم ابتدا باید به یاد بیاوریم که در دنیای ما همه چیز نسبیست. و این شامل زمان هم میشود. یعنی یک ساعت در شرایط مختلف متغیر است ( گاهی طولانیتر و گاهی کوتاهتر است ) و ما همواره نسبی بودن زمان را تجربه کردهایم که گاهی زمان برایمان به سرعت گذشته و گاهی مدت زمانی در ظاهر کوتاه برای ما به شدت طولانی و کند سپری شده.
با این توضیح باید از تله یک فریب ذهنی که به احتمال زیاد درونش بودهایم بیرون بیاییم. آن تله ذهنی زمانیست که ما دیگران را در رسیدن به اهدافشان که احتمالا مشابه اهداف خودمان بودند مشاهده کردیم و سپس با توجه به زمانی که برای آنها طی شد تا به خواستهاشان برسند برای خودمان هم نتیجهگیری مشابه کردیم. و این نتیجهگیری صحیح نیست زیراکه اگر شخصی از دید ما زود به هدف خود رسیده لزوما به این معنی نیست که برای خودش هم زمان زود سپری شده. و یا بالعکس اگر از دید ما رسیدن به هدف برای دیگران طولانی بوده این معنی را نمیدهد که حتما برای ما هم طولانی خواهد بود. زیراکه زمان هم نسبی است.
فرمول زمان رسیدن به اهداف چیست؟
هنگامی که ما در دنیایی زندگی میکنیم که جایجای آن براساس قوانین محکم و منظم اداره شده و میشود پس جواب سوال کی به خواستهام میرسم هم نباید جوابی مبهم و مبنی بر شانس و احتمال باشد. و ما نیازمند فرمولی دقیق برای زمان رسیدن به اهداف هستیم که خوشبختانه این فرمول در اختیار ما هست و فقط کافیست به آن نگاه دقیقی داشته باشیم.
طبق قوانین فیزیک زمان رسیدن ما به نقطه B زمانیکه در نقطه A هستیم به دو عامل بستگی دارد: ۱- مسافت بین این دو نقطه ۲- سرعت حرکت ما. که همانطور که میدانیم این فرمول کاملا محکم و قابل اعتماد است و همواره در محاسبات فیزیکی از آن استفاده میشود و جوابهای دقیقی را هم نشان میدهد. حال نکته اینجاست که دقیقا مشابه همین فرمول در رسیدن به اهداف هم صدق میکند اینگونه که ما در حال حاضر در نقطه A هستیم و نقطه B نقطه هدف و رسیدن به آرزوی ماست و دو عامل میزان فاصله این دو نقطه و سرعت حرکت ما زمان رسیدن به هدف را تعیین میکنند.
منظور از نقاط A و B در فرمول بالا چیست؟
همه ما انسانها به تناسب شخصیت، باورها و عادتها، میزان اراده و آگاهی و… در مداری مخصوص هستیم. که در واقع منظور از نقطه A همین مدار و همین شخصیت فعلی ماست. در این مدار واقعیت هدف ما موجود نیست بلکه فقط آرزوی آن را میتوانیم داشته باشیم. از طرف دیگر آرزوی ما در مداری متفاوت محقق است که طبق قانون جذب و تناسب در عالم، فقط و فقط زمانی ما میتوانیم آن آرزوی محقق شده را داشته باشیم که با داشتن شخصیت، باور، عادت و آگاهی متناسب وارد آن مدار شویم. که آن مدار تحقق آرزو و رویای ما همان نقطه B است.
به طور خلاصه میتوان اینگونه گفت که شخصیت فعلی ما نقطه A و شخصیت لازم برای ورود به مدار دریافت آن آرزو و یا هدف نقطه B خواهد بود. که اشتباه بیشتر افراد هم بیتوجهی به ساختن شخصیت لازم است که تشکیل شده از عادتها و باورهای متفاوت از گذشته. آنها بیشتر اوقات فقط متوجه شکل ظاهری هدف در دنیای بیرون خود هستند و از این بیخبرند که آن آرزو در مداری قرار دارد که تا شما با شخصیت مناسب و لازم وارد آن نشوید هرگز به تحقق و واقعیتش نخواهید رسید.
بررسی یک مثال در ایجاد شخصیت مناسب و رسیدن به اهداف
ما معمولا مدام از خود میپرسیم پس کی به خواستهام میرسم اما معمولا توجه کافی به ساختن شخصیت لازم برای داشتن آن هدف و آرزو را نداریم. به عنوان مثال شخصی که آرزویش موفقیت در مسائل مالیست ولی خود را لایق نمیداند هرچقدر هم که منتظر بماند تا شرایط مناسب برای پولدار شدن او ایجاد شود راه به جایی نخواهد برد و در نهایت در همان مدار خودش باقی خواهد ماند. ما باید بدانیم که منتظر ماندن برای رسیدن به اهداف در حالیکه ما همچنان در مدار همیشگی خودمان هستیم هیچگاه به معنی سپری شدن زمان لازم برای رسیدن به هدف نیست.
درباره مثالی که ذکر شد شخص مورد نظر ما اگر به دنبال این باشد که احساس لیاقت خود را با دریافت آگاهی و تغییر عادتها و باورهایش بهبود ببخشد آنگاه درحال حرکت به سمت مدار خواستهاش یا همان نقطه B است. که طبق فرمول هرچقدر فاصله او تا این مدار زیادتر باشد یعنی او باورهایی کهنه و محکم در وجودش از عدم لیاقت داشته باشد و نیاز باشد تا مسافت بیشتری را طی کند تا به احساس لیاقت برسد، به همان نسبت هم زمان رسیدن او به خواستهاش طولانیتر میشود. و از طرف دیگر هرچقدر او با اراده، تمرکز و سرعت بیشتری به دنبال ساختن شخصیت جدید باشد زمان رسیدنش هم کمتر و کوتاهتر خواهد بود.
سوال کی به خواستهام میرسم نباید کانون توجه و تمرکز شما باشد
با فهم مطالب بالا باید به این درک برسیم که در واقع زمان دقیق و مشخصی برای رسیدن به خواستهها وجود ندارد. زیرا خواستههای ما در صورت حرکت صحیحمان بصورت تدریجی و تکاملی واقعی میشوند. بنابراین تمرکز ما فقط باید روی ساختن شخصیت لازم برای دریافت آن آرزو و هدف باشد که این موضوع را قبلا در مبحث چگونگی شبیه خواسته خود شدن بررسی کردهایم.
در واقع هرگاه ما مدام از خود میپرسیم کی به خواستهام میرسم، کی به آرزویم میرسم، توجه و تمرکزمان روی ساختن آن شخصیت لازم نیست و توجه خود را معطوف به دنیای بیرون کردهایم که در حقیقت توجه در آنجا هیچ سودی برای ما ندارد. زیرا طبق قوانین زیبای حاکم بر جهان اگر ما به هرنحوی وارد مدار هدف خود شویم چه بخواهیم و چه نخواهیم با واقعیت آن هدف در آن مدار برخورد خواهیم کرد و از این موضوع باید نتیجه گرفت که زمان رسیدن به اهداف به زمان ساختن آن شخصیت لازم بستگی دارد نه به عوامل ظاهری و خارجی.
ممنون از شما استاد عزیز که همیشه بهترین و مفیدترین نکات رو با کلامی قابل درک و شیرین بیان میکنید.
ما هم ممنونیم از لطف و توجه شما همراه عزیز.
سلاااااام😊♥️روز روزگارتون خوش…
این فایل رو فکر کنم باید ده برابره اون فایل نسبی بودن گوش کنیم…!
من باید طوماری بنویسم با چند نکته و سوال بینهایت مهم…!
هربار میگم این بهترین فایلی بود که شنیدم
تمام فایل ها و سخنان شما بهترینن…
هرکدوم رنگ و بوی بینهایت زیبا و خاص خودشونو دارن مثل یک گل…🦋🌺🦋
سلام و تشکر از شما همراه عزیز و همیشگی
بله همینطور هست از هر زاویه و هربار که به این آگاهیها نگاه بشه نکات مهم و با ارزشی در اونها خودنمایی میکنه.
ممنون که به این نکات توجه میکنید.