فروتن بودن در مقابل خداوند یا همان خضوع و خشوع داشتن در برابر خدای یکتا دارای اثرات مثبت بزرگی است که شاید بیشتر افراد از آن بیخبرند و به همین دلیل با رعایت نکردن این فاکتور مهم آنچه میبایست از ارتباط با خدا دریافت کنند را به شدت ضعیف و کم مییابند. نباید فراموش کرد که هدف اصلی از ارتباط داشتن با خدا دریافت خود ماست زیرا خدای بینیاز فقط بخشندگی دارد و نیازمندانی چون ما فقط دریافت. دریافت آگاهی، دریافت عشق، دریافت ثروت، دریافت قدرت، دریافت حضور و بودن و… حال اگر بدانیم کدام نوع ارتباط با خداوند باعث دریافت حداکثری ما میشود میتوانیم در ارتباط با خداوند همیشه دست پر باشیم و زندگی خود را به بهترین شکل ممکن بگذرانیم.
خضوع و خشوع در برابر خداوند و دریافت از او
خداوند تنها منبع تمام آنچه ما میخواهیم است. هرآنچه میخواهیم و هرآنچه داریم از او بوده و هست و ما برای دریافت بیشتر چارهای جز اتصال به او نداریم که البته گاهی ما دریافت میکنیم درحالیکه نمیدانیم صاحب اصلی آنچه به ما رسید خداوند بود. حال سوال اینجاست که در کدام حالت بهترین و بیشترین دریافت را از او خواهیم داشت که جواب (البته با فرض درست بودن فاکتورهای دیگر در ارتباط با خدا) صددرصد در داشتن خضوع و خشوع است. آیا میشود زمانی که ظرف شما پر است چیز بیشتری دریافت کنید؟ جواب به روشنی خیر است زیرا جایی برای دریافت بیشتر وجود ندارد. بنابراین هنگامی که با غرور و یا من میدانم به سراغ خداوند میرویم کاملا جاهلانه در صدد دریافتی هستیم که هیچ جا و فضایی برایش در خود نداریم
انسانی که با غرور (چه پیدا و چه مخفی) به سراغ خداوند میرود نمیداند که خود او و غرورش مانع دریافت آن چیزی میشود که خواهانش است. در واقع بسیاری از دعاها به این دلیل مستجاب نمیشوند که فرد دعا کننده در برابر خداوند تسلیم نیست و فقط میخواهد خدا براساس دانستههای او عمل کند و به او پاسخی که فرم و زمانش را خود دعاکننده تعیین کرده است بدهد. حال باید سوال پرسید آیا این خدا همان خدای یگانه و بیانتهاست یا فقط ابزاری است که میبایست در مواقع لزوم منفعت خود را به ما برساند؟ با کمی دقت متوجه میشویم که اگر با خضوع و خشوع در برابر خداوند نباشیم در واقع توهم ذهن خود را به جای خداوند قرار دادهایم و طبیعی است که پاسخ مناسبی هم از این خدای توهمی دریافت نکنیم.
انسان تا زمانی که آموزشپذیر و تشنه است میتواند موفق باشد
اگر دقت کرده باشید موفقیتها همواره بعد از ذوق و شوق داشتن برای حرکت ایجاد میشوند. و انسانی که ذوق و شوق برای حرکت دارد در واقع به دنبال به دست آوردن چیزیست که آن را ندارد. در این حالت او ظرف خود را خالی میبیند و آموزشپذیر است درحالیکه افراد مغروری که ظرف پری دارند فکر میکنند همهچیز را دارند و برای بیشترها رغبتی نشان نمی دهند که البته خیلی زود افت و سقوط خود را تجربه خواهند کرد. پس اصل مهمی وجود دارد که میبایست همیشه تشنه بود تا دریافت بیشتری داشت و بالاتر رفت.
البته تشنه بودن برای دریافت یا همان خضوع و خشوع به این معنی نیست که آنچه تا بحال یادگرفتهایم و میدانیم را ضایع کنیم در واقع ما در مقابل بینهایتی از آگاهی که پیش رویمان است و ما هنوز از آن چیزی نمیدانیم ظرف خود را بزرگتر میکنیم تا اندازهای که گویی از قبل هیچ در آن نیست و در این حالت ما بهترین دریافتها را خواهیم داشت زیرا آمادگی و گنجایش دریافت را داریم که مساوی با فروتنی و آموزشپذیری است.
خاضع و خاشع در برابر خدا، سربلند در برابر همه
قانون بسیار زیبایی در بحث خضوع و خشوع داشتن در مقابل خداوند وجود دارد به اینصورت که هرچه بیشتر در مقابل خدا فروتن باشیم دربرابر غیرخدا سربلندتر خواهیم بود و هرچه دربرابر خداوند مغرورتر باشیم در برابر دیگران خوار و خفیف خواهیم شد. علت این امر هم بسیار قابل تامل است به اینصورت که اگر خداوند منبع همهچیز است و او در خود ما حضور دارد پس چرا برای آنچه از قبل در خود ما هست باید سراغ دیگرانی برویم که خودشان آنچه دارند را از همان خدای ما گرفتهاند؟ اگر شما جنسی را مستقیما از تولید کنندهاش خریداری کنید ضرر کردهاید یا از واسطههایی که از همان تولید کننده خریداری کردهاند و با سود بیشتر به شما میفروشند؟
با همین استدلال روشن میشود که چرا اگر از خدا که ریشه و اصل همهچیز است غافل بود و یا در مقابل او غرور داشت در رسیدن به آنچه در زندگی میخواهیم ضرر خواهیم کرد و مجبور میشویم برای به دست آوردنش جلوی دیگران سر خم کنیم. البته خضوع و خشوع داشتن در برابر خداوند به این معنا نیست که باید به دیگران فخر فروخت زیرا فرد خداشناس میداند دیگران هم ریشه در همان خدایی دارد که او در مقابلش فروتن است بلکه منظور این است که او در مییابد که چقدر راحت و طبیعی احتیاجش به دیگران کم و کمتر میشود و خواستههای او عزتمندانه برایش فراهم میشوند زیراکه او از منبع اصلی طلب کرده است.
سر خم نکردن جلوی هیچکس، چه خدا و چه غیر خدا
عدهای آنقدر مغرو هستند که میگویند ما نه در مقابل خدا سرخم میکنیم و نه در مقابل غیر خدا. این دسته در بیخبری هستند و نمیدانند خدا همان خود بزرگ خودشان است. این افراد فکر میکنند خدا موجودی جدای از آنهاست و خضوع و خشوع داشتن در مقابل چنین خدایی یعنی بیارزش و حقیر کردن خودشان درحالیکه این باوری کاملا اشتباه است زیرا خداوند کاملا خودی است. آیا شما اگر خودتان را که ۲۰ سال از شما جلوتر است و بسیار آگاهی و تجربه بیشتری به نسبت الان شما در خود دارد دنبال کنید و در مقابل او مغرور نباشید و حرفشنوی داشته باشید ضرر کرده و خودتان را بیارزش کردهاید؟
کاملا مشخص است که هرگز چنین اتفاقی نیوفتاده است و شما کاملا هوشمندانه بهترین تصمیم را گرفتهاید و بجای بیارزش کردن خود اتفاقا خود را به سمت ارزشهای بالاتر پیش بردهاید. خداوند بسیار فراتر از این مثال است زیرا خدا آن خودی است که در نهایت بزرگی و کمال است در حالیکه ما (آن خود کوچکتر) در محدودیتها و ضعفهای بسیار هستیم و خضوع و خشوع داشتن در مقابل چنین خود بزرگ و کاملی (خدا) از هر خوبی برای ما خوبتر و پربارتر است. (در مبحث اعداد تکراری متقارن به همین مفهوم اشاراتی داشتیم)