رد خدای خارج از جهان یکی دیگر از بحثهای مهم در شاخه خداشناسی است اینگونه که چرا خدایی که خارج از مخلوق خود یعنی جهان هستی وجود دارد نمیتواند خدای حقیقی و یکتا باشد؟ زیراکه در تصوّر بسیاری خالق و مخلوق باید از هم جدا باشند و خالق نمیتواند در مخلوق خود حضور داشته باشد، درست همانند زمانی که یک انسان چیزی را با دستانش میسازد و ساخته دست او نمیتواند خود او باشد. بنابراین عده بسیاری این را باور دارند که خداوند حتما موجودی جدای از ما و جهانمان است که جایی در آسمانها حضور دارد. اما این باوری غلط است و با دلایلی که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد شما خود خواهید دانست که چرا چنین موجودی به اسم خدا رد میشود.
رد خدای خارج از جهان به علت وجود تناقض در صفات او
اگر خدایی را خارج از جهان به عنوان خدای حقیقی و یکتا متصوّر شویم به تناقضاتی جدی در صفات او برخواهیم خورد که نشان میدهد این خدا نمیتواند خدای حقیقی باشد. ما برای رد خدای خارج از جهان فقط به چند صفت خدا نیاز داریم: بزرگی و بینهایت بودن خدا، بینیازی خدا، نیازمند بودن مخلوق به او و در نهایت حکیم و آگاه بودن خداوند.
از صفت بینهایت و بزرگی خداوند شروع میکنیم که اگر خداوند بینهایت عظمت و بزرگی دارد و این یعنی اوست که همهچیز را در برگرفته پس چطور جایی به عنوان جهان هستی میتواند باشد که خدا در آن نیست؟ چگونه خداوند بینهایت توانسته جدای از جهان هستی باشد؟ آیا در این فرض خدا دارای حد و حدود نیست؟ پر واضح است که در این فرض خداوند نمیتواند بینهایت باشد و باید جهان هستی را محدودهای در نظر گرفت که او بعد از آن شروع میشود. که این خود تناقضی بزرگ در رد صفت بینهایت بودن خداست.
آیا خداوند بینیاز از دخالت در امور این جهان است؟
تناقض بعدی در بینیازی خداوند خود را نشان میدهد اینگونه که آیا خداوند (خدایی خارج از جهان) میبایست حتما در امور این جهان دخل و تصرف داشته باشد؟ که اگر بگوییم بله او میبایست حتما از خارج از این جهان به امور این جهان ورود کند و مثلا عدالت را در آن حفظ کند پس او خدایی نیازمند است و بینیازی او زیر سوال میرود. ( دقت داشته باشیم که نیازمند موجودیست که آنچه میخواهد را در خود ندارد و محتاج بیرون از خود است )
اما در حالتی دیگر در پاسخ به این سوال اگر بگوییم خیر خدای مد نظر ما نیازمند دخالت در این جهان و اداره آن نیست آنگاه باید دید که اگر خدا در این جهان دخالتی نداشته باشد چه پیش خواهد آمد؟ آیا جهان ما برای بقا و نظم خود نیازمند ناظمیست که خدا مینامیمش؟ یا اینکه جهان ما به خودی خود هم میتواند بقا و زندگی خود را داشته باشد؟
آیا کیهان نیازمند خدایی خارج از خود است یا خدا خلقتی بیهوده داشته است؟
اگر در پاسخ به سوال بالا بگوییم بله جهان نیازمند خداست و خدا باید حتما در آن نظارت و دخل و تصرف داشته باشد پس اگر خدای بینیاز این مدیریت را رها کند جهان از بین خواهد رفت که در این صورت باید پرسید آیا خدا خلقتی بیهوده داشته است که با این عظمت خلقش کند و بعد از روی بینیازی خود و درحالیکه میداند مخلوقش به او نیازمند است رهایش میکند تا نابود شود؟ که دقیقا یکی از حالات همین خواهد بود یعنی اگر خدای خارج از جهان را بینیاز در نظر بگیریم و جهان را نیازمند به او پس او حتما بدون حکمت و آگاهی کیهان را خلق کرده که این هم تناقضی بزرگ در رد خدای خارج از جهان است.
و اما تناقض آخر اینکه اینگونه پاسخ دهیم که خیر جهان ما بدون نظارت و دخالت خداوند به حیات خود ادامه خواهد داد که در اینصورت یعنی جهان از خدا بینیاز است و دلیلی وجود ندارد برای اینکه چنین خدایی برای ما مهم باشد زیرا ما مستقل از او میتوانیم به بودن خود ادامه دهیم.
با همین چند تناقض مهم میتوان آگاه شد که خدای خارج از جهان و مخلوق خود، نمیتواند خدایی برحق آنگونه که صفاتش نشان میدهد باشد. اما از سویی دیگر با رد خدای خارج از جهان میتوانیم خدای حقیقی و یکتا را بهتر بشناسیم اینگونه که او خداییست در برگیرنده همهچیز که این جهان جدای از او نیست و در واقع او تنها موجودیتی است که هرآنچه موجودیتی دارد به او تکیه کرده.
درباره شناخت خدای حقیقی و یکتا در بخشهای گوناگون مطالب مهمی ارائه شده و خواهد شد.
لطفا برای درک بهتر این موضوع ویدئوی رد خدای خارج از جهان را در بخش زیر تماشا یا به فایل صوتی آن گوش کنید.