از دست دادن آرزوی برآورده شده با یک عصبانیت بیجا
فاطمه پرسیده شده در ۴ سال پیش
سلام ،سال نو مبارک.
من با اعداد متقارن زیاد برخورد میکنم ،بخصوص عدد۲۱:۱۲٫تابستون سال ۹۷ من بشدت احساس تنهایی میکردم و برام دردناک بود که با وجود صفات مثبتی که نسبت به سایر دوستانم دارم چرا برای هیچ پسری جلب توجه نمیکنم .همیشه توی خیالاتم به خدا میگفتم من دوست دارم با پسری ازدواج کنم که ترک باشه،تک پسر باشه ،احساساتی باشه و از همه مهم تر استادم باشه.تابستون تموم شد و مادرم دچار کسالتی شد که من خیلی درگیرش شدم.تا اینکه مهرماه ۹۷ درس ریاضی ارائه شد و وقتی سر این کلاس رفتم دیدم که استادمون یه فرد جوون و ایده آل هست که خیلی ها در صدد این هستن که نظرشو جلب کنن.ولی من خوب چون درگیر بیماری مادرم بودم کلا آرزو و درخواستی که تابستون از خدا خواسته بودمو فراموش کرده بودم. از قضا جلسه ی دوم استادم به یه بهونه ی درسی شماره ی بنده رو گرفتن و من متوجه شدم که بهم علاقمند شدن.خوب خیلی برام هیجان انگیز بود که کسی که انقدر برای بقیه از جمله خود من جذابه و ایده آله منو از بین اونهمه دانشجو انتخاب کرده.من ابتدا همش سعی میکردم بی توجه باشم ولی وقتی دیدم قصدشون ازدواجه و آدم محترمی هستن قبول کردم که مدتی آشنا شیم،ایشون ۲۵ سالشونه و من ۲۲٫ما یک ماه و نیم در ارتباط بودیم .همه چیز خوب پیش میرفت و من و ایشون هر دو تجربه ی اول هم بودیم ،جر و بحث داشتیم ولی واقعا همو دوست داشتیم بطوری که بعد از ماه صفر قرار بود خواستگاری رسمی بشه.
ولی یه شب سر اینکه ایشون به من رد تماس دادن من عصبی شدم و پرخاشگری کردم .فردای اونروز به من زنگ زدن ولی انقدر هیجان داشتم که نتونستم ازشون معذرت خواهی کنم و سکوت کردم.همین شد که دیگه هرگز خبری ازم نگرفتن .من بعد از سه روز مدام بهشون زنگ میزدم پیام معذرت خواهی فرستادم ولی هیچ جوابی ندادن.تا دو ماه به همین صورت پیش رفت تا آخرین بار توی دانشگاه ازش خواهش کردم که منو ببخشه و یه فرصت دوباره بهم بده ولی ایشون قبول نکردن.الان حدود یک ماه و نیمه که همدیگرو ندیدیم و من هیچ پیامی بهش ندادم.ولی درون قلبم واقعا دوسش دارم و حس خوبی نسبت به اون فرد دارم و احساس میکنم خدا منو به آرزوم رسوند ولی من قدرشو ندونستم .البته اینم بگم که ایشون در آخر به من توهین کردن و شماره ی منو بلاک کردن در حالی که توی تلگرام پیامای منو میخوندن.
سوالم اینه که این قضیه میتونه با اعداد تکرارشونده ای که این روزا مدام میبینمشون، رابطه ای داشته باشه؟
ناراحتی من اینه که من نتونستم قبل از تموم شدن رابطه حرفامو به طرف مقابلم بزنم و انگار همه چیز نیمه کاره رها شد.
ممنون میشم راهنماییم کنید
سپاس گزارم
من با اعداد متقارن زیاد برخورد میکنم ،بخصوص عدد۲۱:۱۲٫تابستون سال ۹۷ من بشدت احساس تنهایی میکردم و برام دردناک بود که با وجود صفات مثبتی که نسبت به سایر دوستانم دارم چرا برای هیچ پسری جلب توجه نمیکنم .همیشه توی خیالاتم به خدا میگفتم من دوست دارم با پسری ازدواج کنم که ترک باشه،تک پسر باشه ،احساساتی باشه و از همه مهم تر استادم باشه.تابستون تموم شد و مادرم دچار کسالتی شد که من خیلی درگیرش شدم.تا اینکه مهرماه ۹۷ درس ریاضی ارائه شد و وقتی سر این کلاس رفتم دیدم که استادمون یه فرد جوون و ایده آل هست که خیلی ها در صدد این هستن که نظرشو جلب کنن.ولی من خوب چون درگیر بیماری مادرم بودم کلا آرزو و درخواستی که تابستون از خدا خواسته بودمو فراموش کرده بودم. از قضا جلسه ی دوم استادم به یه بهونه ی درسی شماره ی بنده رو گرفتن و من متوجه شدم که بهم علاقمند شدن.خوب خیلی برام هیجان انگیز بود که کسی که انقدر برای بقیه از جمله خود من جذابه و ایده آله منو از بین اونهمه دانشجو انتخاب کرده.من ابتدا همش سعی میکردم بی توجه باشم ولی وقتی دیدم قصدشون ازدواجه و آدم محترمی هستن قبول کردم که مدتی آشنا شیم،ایشون ۲۵ سالشونه و من ۲۲٫ما یک ماه و نیم در ارتباط بودیم .همه چیز خوب پیش میرفت و من و ایشون هر دو تجربه ی اول هم بودیم ،جر و بحث داشتیم ولی واقعا همو دوست داشتیم بطوری که بعد از ماه صفر قرار بود خواستگاری رسمی بشه.
ولی یه شب سر اینکه ایشون به من رد تماس دادن من عصبی شدم و پرخاشگری کردم .فردای اونروز به من زنگ زدن ولی انقدر هیجان داشتم که نتونستم ازشون معذرت خواهی کنم و سکوت کردم.همین شد که دیگه هرگز خبری ازم نگرفتن .من بعد از سه روز مدام بهشون زنگ میزدم پیام معذرت خواهی فرستادم ولی هیچ جوابی ندادن.تا دو ماه به همین صورت پیش رفت تا آخرین بار توی دانشگاه ازش خواهش کردم که منو ببخشه و یه فرصت دوباره بهم بده ولی ایشون قبول نکردن.الان حدود یک ماه و نیمه که همدیگرو ندیدیم و من هیچ پیامی بهش ندادم.ولی درون قلبم واقعا دوسش دارم و حس خوبی نسبت به اون فرد دارم و احساس میکنم خدا منو به آرزوم رسوند ولی من قدرشو ندونستم .البته اینم بگم که ایشون در آخر به من توهین کردن و شماره ی منو بلاک کردن در حالی که توی تلگرام پیامای منو میخوندن.
سوالم اینه که این قضیه میتونه با اعداد تکرارشونده ای که این روزا مدام میبینمشون، رابطه ای داشته باشه؟
ناراحتی من اینه که من نتونستم قبل از تموم شدن رابطه حرفامو به طرف مقابلم بزنم و انگار همه چیز نیمه کاره رها شد.
ممنون میشم راهنماییم کنید
سپاس گزارم
لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید تا بتوانید پاسخ را ارسال کنید .
